نمار ده نامبرده وی: مرد کسی که بدو اشاره شده (در مورد مذکر آید)، در پیش ذکر شده: در قتل سید مشارالیه مدخل بوده... . توضیح گاه صفتی است که بجای موصوف نشیند و درین صورت بمنزله ضمیر باشد: مشارالیه از فوت فرزند رشید نامدار اسماعیل میرزا واقعه نازله سلطان حسین صاحب تعزیه اندوهناک بود
نمار ده نامبرده وی: مرد کسی که بدو اشاره شده (در مورد مذکر آید)، در پیش ذکر شده: در قتل سید مشارالیه مدخل بوده... . توضیح گاه صفتی است که بجای موصوف نشیند و درین صورت بمنزله ضمیر باشد: مشارالیه از فوت فرزند رشید نامدار اسماعیل میرزا واقعه نازله سلطان حسین صاحب تعزیه اندوهناک بود
نام دینی است به هندوستان و پیروان این دین را بتی است به نام مهاکال و او را چهار دست است و رنگش آسمان گون است و بر سرمویی انبوه و فروهشته دارد، دندانهای او پیدا و شکمش برهنه است و بر پشت او پوست پیلی که خون از او چکان است و آن با پوست دو دست فیل بر او گره زده و استوار ساخته اند. بر یک دست او ماری بزرگ دهان گشاده و در دست دیگر عصایی و به دست سوم سر مردی و دست چهارم افراشته است و دو مار بزرگ بر تن پیچیده دارد و دو مار به جای گوشوار از گوشهای او آویخته است و بر سر اوتاجی از استخوان کاسۀ سر آدمیان و طوقی نیز از این استخوان و او دیوی ستنبه است که برای بزرگی قدر او سزاوار پرستش و صاحب خصال متضاد از محمود و مذموم و محبوب و مکروه و عطا و منع و احسان و اسائه شمارند واو را پناه و ملجاء شدائد دانند. (از ابن الندیم)
نام دینی است به هندوستان و پیروان این دین را بتی است به نام مهاکال و او را چهار دست است و رنگش آسمان گون است و بر سرمویی انبوه و فروهشته دارد، دندانهای او پیدا و شکمش برهنه است و بر پشت او پوست پیلی که خون از او چکان است و آن با پوست دو دست فیل بر او گره زده و استوار ساخته اند. بر یک دست او ماری بزرگ دهان گشاده و در دست دیگر عصایی و به دست سوم سر مردی و دست چهارم افراشته است و دو مار بزرگ بر تن پیچیده دارد و دو مار به جای گوشوار از گوشهای او آویخته است و بر سر اوتاجی از استخوان کاسۀ سر آدمیان و طوقی نیز از این استخوان و او دیوی ستنبه است که برای بزرگی قدر او سزاوار پرستش و صاحب خصال متضاد از محمود و مذموم و محبوب و مکروه و عطا و منع و احسان و اسائه شمارند واو را پناه و ملجاء شدائد دانند. (از ابن الندیم)
نمارده نامبرده وی: زن اشاره شد بدو (در مورد مونث و جمع آید)، یا مشارالیهم. اشاره شده بدانها (در مورد جمع مذکر آید)، یامشارالیهما. اشاره شده بان دو (در مورد مذکر و مونث آید)
نمارده نامبرده وی: زن اشاره شد بدو (در مورد مونث و جمع آید)، یا مشارالیهم. اشاره شده بدانها (در مورد جمع مذکر آید)، یامشارالیهما. اشاره شده بان دو (در مورد مذکر و مونث آید)