- مسنن
- دندان ساز، دندان پزشک
معنی مسنن - جستجوی لغت در جدول جو
- مسنن
- دنداپزشک، دندانساز دندان پزشک دندانساز، جمع مسنین
- مسنن ((مُ سَ ن ِّ))
- دندان پزشک، دندان ساز
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آرام بخش، خانه، سرپناه
پیرو سنت بودن، متقابل تشیع
قانون گذار، قانون شناس
گرم کننده، حرارت دهنده
آرامش دهنده، آرام کننده، در پزشکی ویژگی دارویی که درد را آرام می کند
محل سکنی، منزل، خانه، جایگاه
قبول سنت و طریقه کردن، پیرو سنت بودن، نام عمومی مذاهب عمدۀ اسلامی که پیروانشان خود را پیرو سنت پیامبر اسلام و خلفای راشدین می دانند
تکیه گاه، کنایه از مقام و مرتبه. نوعی بالش بزرگ
فربه، چاق، چرب، پر روغن، مسما، خوراکی که از گوشت، بادمجان یا کدو تهیه می شود
اسناد داده شده، نسبت داده شده
در علوم ادبی گزاره
حدیثی که به گویندۀ آن اسناد شود
در علوم ادبی گزاره
حدیثی که به گویندۀ آن اسناد شود
مسی، به رنگ مس، زرد مایل به قرمز، تهیه شده از مس
دیوانه کننده
چوبساو
گرم شده گرم کننده گرم شده حرارت داده گرم کننده حرارت دهنده
منسوب به مس ساخته از مس: ظروف مسین
مونث مسن زن پیر
صیقل زده، مشورت کرده، آراسته کرده
بازی ناشایسته، بازی قمار
هر چیز که بر آن تکیه کرده شود روزگار، زمانه، اسناد شده نسبت داده شده
فربه، چرباک روغندار فربه کننده فربه کرده شده، چاق فربه: همی برگشت گرد قطب جدی چو گرد بابزن مرغ مسمن. (منوچهری)، روغن دار چرب، نوعی غذای چرب که اقسام مختلف دارد. توضیح مسمن بر وزن معظم از سمن بمعنی چربی است ولی معمولا نون آنرا بالف تبدیل کنند و مسما گویند
منزل، مقر، مقام، جایگاه، نشیمن
قانون شناس، قانون گذار، آیین گر
پیرو سنت بودن، عقیده کسانی که پس از پیامبر، ابوبکر را خلیفه می دانند
وارد شده در سنت، ختنه شده
((مَ نَ))
فرهنگ فارسی معین
تکیه گاه، بالش بزرگ، مقام، مرتبه، فرشی گرانبها که بالای اطاق می افکندند و بزرگان بر آن جلوس می کردند