جدول جو
جدول جو

معنی مسماری - جستجوی لغت در جدول جو

مسماری
(مِ)
منسوب به مسمار. میخی. میخی شکل. شبیه به مسمار. (ناظم الاطباء).
- خط مسماری، خط میخی. رجوع به خط میخی و میخی شود.
، فلکی. (بحر الجواهر) ، خرابی. ویرانی، پایمال کننده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مسمار
تصویر مسمار
میخ، میلۀ کوتاه فلزی و نوک تیز برای اتصال دو قطعه به هم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سماری
تصویر سماری
کشتی، جهاز، سفینه، کشتی کوچک، برای مثال حاسد چو بیش باشد بهتر رود سعادت / چون باد بیش باشد بهتر رود سماری (منوچهری - ۱۱۲)
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ)
به شک شونده. (آنندراج) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). مشکوک و در گمان و شک. (ناظم الاطباء) ، جنگجو و ستیزه جو و منازعه و مخاصمه کننده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به تماری شود
لغت نامه دهخدا
(مِ)
بنایی و علم بنایی و شغل معمار. (ناظم الاطباء). عمل و شغل معمار، آبادانی. آبادسازی:
مصطفی آمده به معماری
که دلم را خراب دیدستند.
خاقانی.
به معماری کعبه چون دست برد
زمانه براهیم پنداشتش.
خاقانی.
این فسانه از بهر آن گفتم که تا آنگه که معماری این مزرعه به تو مفوض است نگذاری که بی عمارت گذارند. (مرزبان نامه ص 292). با این مقدمات معماری ولایت خوارزم بدو ارزانی داشتیم. (التوسل الی الترسل ص 112)
لغت نامه دهخدا
(مَ مَ)
به لغت اهالی مراکش. میخ فروش. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
در تازی نیامده چرباکی منسوب به مسمی (مسما)، آنچه برای خورش مسمی (مسما) بکار رود: کدو مسمائی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معماری
تصویر معماری
رازیگری مهرازی ساختمان غلگیری عمل و شغل معمار، عمارت آبادانی
فرهنگ لغت هوشیار
میخ (اسم میخ (آهنی) : ابواب جور و حیف بمسمار انصاف و انتصاف او بسته شده، جمع مسامیر. یا به مسمار دوختن، سخت بستن چیزی را، با کمال احتیاط نگهداشتن چیزی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سماری
تصویر سماری
سفینه و کشتی و جهاز را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سماری
تصویر سماری
((سُ))
کشتی، جهاز، سفینه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مسمار
تصویر مسمار
((مِ))
میخ، جمع مسامیر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از معماری
تصویر معماری
آبادگری، رازی گری، مهرازی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از معماری
تصویر معماری
بنيانٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از معماری
تصویر معماری
Architectural
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از معماری
تصویر معماری
architectural
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از معماری
تصویر معماری
arquitetônico
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از معماری
تصویر معماری
architektoniczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از معماری
تصویر معماری
архитектурный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از معماری
تصویر معماری
архітектурний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از معماری
تصویر معماری
architecturaal
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از معماری
تصویر معماری
architektonisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از معماری
تصویر معماری
arquitectónico
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از معماری
تصویر معماری
สถาปัตยกรรม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از معماری
تصویر معماری
فن تعمیر
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از معماری
تصویر معماری
architettonico
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از معماری
تصویر معماری
ya majengo
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از معماری
تصویر معماری
אדריכלי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از معماری
تصویر معماری
建築の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از معماری
تصویر معماری
建筑的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از معماری
تصویر معماری
건축의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از معماری
تصویر معماری
arsitektural
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از معماری
تصویر معماری
স্থাপত্য
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از معماری
تصویر معماری
वास्तुशास्त्र से संबंधित
دیکشنری فارسی به هندی