جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با مسمار

مسمار

مسمار
میخ، میلۀ کوتاه فلزی و نوک تیز برای اتصال دو قطعه به هم
مسمار
فرهنگ فارسی عمید

مسمار

مسمار
میخ (اسم میخ (آهنی) : ابواب جور و حیف بمسمار انصاف و انتصاف او بسته شده، جمع مسامیر. یا به مسمار دوختن، سخت بستن چیزی را، با کمال احتیاط نگهداشتن چیزی را
فرهنگ لغت هوشیار

آسمار

آسمار
مورد، درختچه ای همیشه سبز با گل های سفید و میوای اسانس دار و گوشتی که مصرف دارویی دارد، آس، مَرسین
آسمار
فرهنگ فارسی عمید