جدول جو
جدول جو

معنی مسلف - جستجوی لغت در جدول جو

مسلف(مُ لِ)
زنی که به 45سالگی رسیده باشد. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). زن 45ساله. (از مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مسلم
تصویر مسلم
(پسرانه)
پیرو دین اسلام، مسلمان، نام پسر عقیل و برادرزاده علی (ع)، فرستاده امام حسین به سوی کوفیان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مسلط
تصویر مسلط
تسلط یافته، پیروز، چیره، برگمارده شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مزلف
تصویر مزلف
پسری که سرش زلف بلند و آراسته دارد، کنایه از ویژگی مردی که مورد سوء استفاده جنسی مردان دیگر قرار گیرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متلف
تصویر متلف
کسی که چیزی را ضایع و نابود می کند، تلف کننده، اسراف کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مسلم
تصویر مسلم
قبول شده، پذیرفته
آسان مثلاً مفت و مسلّم
حقیقی، سزاوار، شایسته
ممکن
سالم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مسلح
تصویر مسلح
کسی که سلاح جنگ با خود دارد، سلاح دار، سلاح پوشیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مولف
تصویر مولف
کسی که مطالب کتابی را گردآورده باشد، تالیف کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مولف
تصویر مولف
نوشته ای که مطالبی در آن گردآوری شده، تالیف شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مسلم
تصویر مسلم
مسلمان، پیرو دین اسلام، آنکه دین اسلام دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مسرف
تصویر مسرف
کسی که بی اندازه خرج می کند، اسراف کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مخلف
تصویر مخلف
بازمانده، به جامانده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از معلف
تصویر معلف
جای علف خوردن چهارپایان، آخور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مالف
تصویر مالف
آنچه مردم به آن الفت می گیرند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مسقف
تصویر مسقف
سقف دار، جایی که سقف داشته باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مکلف
تصویر مکلف
کسی که وظیفه و امری را عهده دار شده، کسی که مامور انجام دادن کاری شده، در فقه کسی که شرعاً باید امری را به جا بیاورد، به مشقت و رنج افتاده
فرهنگ فارسی عمید
(مِ لَ فَ)
ماله. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). مالۀ برزگر. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تسلف
تصویر تسلف
وام گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
مرگ، بیابان، مرگجای جای مرگ تباه کننده از میان برنده به باد دهنده تلف کننده تباه کننده جمع متلفین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسقف
تصویر مسقف
خانه پوشیده، سقف دار، با پوشش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مساف
تصویر مساف
دوری، بینی
فرهنگ لغت هوشیار
از ساخته های فارسی گویان که به شیوه تازی از زلف پارسی این واژه را ساخته اند زلف دار گیسدار آنکه دارای زلف است، معشوق زلف دار، پسری که زلف آراسته دارد ژیگولو. توضیح مزلف بروزن معظم کلمه مجعولی است که از زلف ساخته اند. محمد اسحق شوکت گوید: مزلف است رخ خامه ام ز بخت سیاه سواد شام فراقم خط لب جام است. (دکتر خیام پور)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مدلف
تصویر مدلف
درشت گوینده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخلف
تصویر مخلف
جانشین کننده
فرهنگ لغت هوشیار
سوگند دهنده سوگند دهنده. توضیح محلفین تثنیه محلف است، هر آنچه که مردم در آن شک کرده سوگند خورند که چنین است و چنین نیست. سوگند دهنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماسلف
تصویر ماسلف
گذشته گذشته ماسبق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسرف
تصویر مسرف
زیاده رو افراط کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مالف
تصویر مالف
جای الفت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکلف
تصویر مکلف
ناچار، وادار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مسلم
تصویر مسلم
گردن نهاده، بیگمان، روشن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مسلط
تصویر مسلط
چیره، چیره دست
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مسلخ
تصویر مسلخ
کشتارگاه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مسلح
تصویر مسلح
تفنگدار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مؤلف
تصویر مؤلف
گردآورنده، نویسنده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مولف
تصویر مولف
گردآورنده
فرهنگ واژه فارسی سره