- مسرجه
- چراغدان، پایۀ چراغ
معنی مسرجه - جستجوی لغت در جدول جو
- مسرجه
- مسرجه در فارسی: از پارسی چراغدان پایه چراغ چراغدان: قنادیل بلورین و مسرجه های زجاجی و آبگینهای سنگی
- مسرجه ((مَ رَ جِ))
- چراغدان، چراغ پایه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مونث مخرج بیرون آورنده
راه، وسیله و روشی که برای ترقی شخص بکار رود جمع مدارج
در تازی نیامده وا گیر مونث مسری: امراض مسریه
چراگاه
هر طریقه و وسیله ای که برای ارتقا به مقام بهتر و درجۀ بالاتر به کار آید، راه، طریق
کاسه مسین گردی که در ته آن سوراخی است و این کاسه را در کاسه بزرگتری که پر از آبست قرار میدهند و به عنوان ساعت آبی از آن استفاده میکنند
مسرت در فارسی: دوشش شادی شاد مانی شاد کردن شاد گردیدن راز افزار ماشوره ای باشد یک سروی در دهان گوینده و یک سر آن در گوش شنونده
((سَ جَ یا جِ))
فرهنگ فارسی معین
کاسه مسین گردی که در ته آن سوراخی است و آن کاسه را در کاسه بزرگتری که پر از آب است قرار دهند و به عنوان ساعت آبی از آن استفاده می کنند