معنی مسدوم - جستجوی لغت در جدول جو

مسدوم

لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از معدوم — تصویر معدوم

نیست شده، نیست و نابود، گم شده

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از مصدوم — تصویر مصدوم

صدمه دیده، کوفته شده، آسیب دیده

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از مخدوم — تصویر مخدوم

کسی که به او خدمت می کنند، سرور، آقا

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از مسدود — تصویر مسدود

سد شده، بسته شده، استوار شده، بازداشته شده

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از مهدوم — تصویر مهدوم

ویران، خراب

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از مسموم — تصویر مسموم

زهرآلود، دارای اثرات زیانبار و ناخوشایند مثلاً فضای مسموم سیاسی

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از مصدوم — تصویر مصدوم

کوفته شده

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از مهدوم — تصویر مهدوم

ویران شده و خراب شده

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از معدوم — تصویر معدوم

نیست و نابود و چیزی که موجود نباشد

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از مسقوم — تصویر مسقوم

بیمار

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از مسموم — تصویر مسموم

کشته شده به زهر، زهر داده شده

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از مسدود — تصویر مسدود

سد شده و بند شده و بسته شده

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از مخدوم — تصویر مخدوم

خدمت کرده شده، سرور، آقا

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از مادوم — تصویر مادوم

از مادوم تازی نانخورش

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از مسدود — تصویر مسدود

((مَ))

بسته شده، باز داشته شده

فرهنگ فارسی معین

تصویری از مهدوم — تصویر مهدوم

((مَ))

بنای شکسته و ویران

فرهنگ فارسی معین

تصویری از مسموم — تصویر مسموم

((مَ))

زهرخورده، آلوده به زهر، سمّی

فرهنگ فارسی معین

تصویری از مصدوم — تصویر مصدوم

((مَ))

صدمه دیده، آسیب رسیده

فرهنگ فارسی معین

تصویری از مخدوم — تصویر مخدوم

((مَ))

خدمت کرده شده، سرور، آقا، ارباب

فرهنگ فارسی معین

تصویری از معدوم — تصویر معدوم

نیست شده، نیست و نابود

فرهنگ فارسی معین

تصویری از مصدوم — تصویر مصدوم

آسیب دیده، آسیب دیده، زخمی

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از مسدود — تصویر مسدود

Clogged

دیکشنری فارسی به انگلیسی

تصویری از مسدود — تصویر مسدود

obstrué

دیکشنری فارسی به فرانسوی

تصویری از مسدود — تصویر مسدود

obstruido

دیکشنری فارسی به اسپانیایی

تصویری از مسدود — تصویر مسدود

tersumbat

دیکشنری فارسی به اندونزیایی

تصویری از مسدود — تصویر مسدود

अवरुद्ध

دیکشنری فارسی به هندی

تصویری از مسدود — تصویر مسدود

ostruito

دیکشنری فارسی به ایتالیایی

تصویری از مسدود — تصویر مسدود

заблокированный

دیکشنری فارسی به روسی

تصویری از مسدود — تصویر مسدود

verstopt

دیکشنری فارسی به هلندی

تصویری از مسدود — تصویر مسدود

заблокований

دیکشنری فارسی به اوکراینی

تصویری از مسدود — تصویر مسدود

zatkany

دیکشنری فارسی به لهستانی

تصویری از مسدود — تصویر مسدود

verstopft

دیکشنری فارسی به آلمانی

تصویری از مسدود — تصویر مسدود

obstruído

دیکشنری فارسی به پرتغالی

تصویری از مسدود — تصویر مسدود

tıkanmış

دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی