معنی مصدوم
- مصدوم((مَ))
- صدمه دیده، آسیب رسیده
واژههای مرتبط با مصدوم
مصدوم
- مصدوم
- آسیب دیده، آسیب دیده، زخمی
مصدوم
- مصدوم
- صدمه دیده، کوفته شده، آسیب دیده
مصدوم
- مصدوم
- کوفته شده
مصدوم
- مصدوم
- کوفته. (ناظم الاطباء). کوفته شده، صدمه دیده. صدمه خورده. زخم خورده. ضرب دیده. ضربت دیده. آزرده. آسیب دیده از برخورد چیزی با او یا او با چیزی.
- مصدوم شدن، آسیب و ضربت دیدن از برخورد چیزی.
- مصدوم کردن، آسیب و ضربت وارد ساختن با چیزی بر کسی
مصدوم
- مصدوم
- آسیب دیده، جریح، زخمی، کوفته، صدمه دیده، مجروح
متضاد: سالم
مصدوق
- مصدوق
- مصدیق کرده شده، راست گفته شده
مصدور
- مصدور
- کسی که مبتلا به درد سینه باشد
معدوم
- معدوم
- نیست شده، نیست و نابود، گم شده
مخدوم
- مخدوم
- کسی که به او خدمت می کنند، سَرور، آقا
