جدول جو
جدول جو

معنی مستمطر - جستجوی لغت در جدول جو

مستمطر(مُ تَ طِ)
نعت فاعلی از استمطار. باران خواهنده از خداوند. (از اقرب الموارد) ، مکان و زرعی که نیازمند باران باشد، طالب نیکویی و خیر. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، آنکه از باران به پناهگاه خویش پناه برد. (ازاقرب الموارد) ، خاموش. (از منتهی الارب). ساکت. (از اقرب الموارد). رجوع به استمطار شود
لغت نامه دهخدا
مستمطر(مُ تَ طَ)
نعت مفعولی و اسم زمان و مکان از استمطار. رجوع به استمطار شود، جای پیدا و نمایان. (منتهی الارب). موضع ظاهر و بارز و منکشف، مطمع و مورد انتظار: اًنک للخیر مستمطر. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مستمر
تصویر مستمر
دائم، همیشه، پیوسته، دائمی و همیشگی
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ مِرر)
نعت فاعلی از استمرار. درگذرنده و رونده. (از اقرب الموارد) ، دائمی و پایدار و پی درپی و رونده بر یک روش و حالت واحدچنانکه گویند عادت مستمر. (از اقرب الموارد). استوار و روان و پیوسته و دائم. (غیاث) (آنندراج). پایا. جاری: هرگاه این رسم مستمر گشت همگنان در سر این غفلت شوند. (کلیله و دمنه). در میان هنود قاعده مستمر است که هر پادشاه که در دست اهل اسلام اسیرشد پادشاهی را نشاید. (ترجمه تاریخ یمینی ص 247).
این جهان و ساکنانش منتشر
آن جهان و سالکانش مستمر.
مولوی (مثنوی).
عمر همچون جوی نو نو می رسد
مستمری می نماید در جسد.
مولوی (مثنوی).
شانزده یک از وجه و اصلی سرکار خاصۀ شریفه در وجه معیرالممالک از قدیم الایام الی الآن مقرر و مستمر است. (تذکرهالملوک چ دبیرسیاقی ص 24).
- مستمرشکل، به شکل چیزی یکپارچه و متصل و ممتد و جاری:
آن ز تیری مستمرشکل آمده است
چون شرر کش تیز جنبانی بدست.
مولوی (مثنوی).
- سحر مستمر، جادوی سخت استوار. یا جادوی باطل و رونده. (منتهی الارب). جادوی محکم و قوی. (از اقرب الموارد) : و اًن یروا آیه یعرضوا و یقولوا سحر مستمر. (قرآن 2/54).
- یوم نحس مستمر، روز سخت نحس یا روز پیوسته بدی یا روز تلخ یا روز نافذ و گذرنده بر آنچه مأمور و مسخرشده یا روز چهارشنبۀ آخر ماه. (منتهی الارب) : اًناأرسلنا علیهم ریحاً صرصراً فی یوم نحس مستمر. (قرآن 19/54).
، توانا بر حمل چیزی، آنکه کار او استوار شده باشد از پس تباهی، توبه کننده و صالح شونده، تلخ و مرّ یابنده چیزی را. (از اقرب الموارد). و رجوع به استمرار شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ مَطْ طِ)
در باران شونده و پیش باران شونده. (از منتهی الارب). به تنزه رفتن پس از باران. (از اقرب الموارد) ، اسبان که به همدیگر پیشی گیران آیند. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ مَرر)
نعت مفعولی از استمرار، بعیدالمستمر، مرد استوار در پیکارکه بستوه نیاید. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، تلخ یافته شده. و رجوع به استمرار شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ طَ)
نعت مفعولی از استقطار. چکیده. چکیده شده. رجوع به استقطار شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ طِ)
نعت فاعلی از استقطار. چکیدن خواهنده. (از اقرب الموارد). رجوع به استقطار شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ خِ)
نعت فاعلی از استمخار. آنکه جهت خنکی برابر باد می ایستد. (ا ز ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به استمخار شود
لغت نامه دهخدا
درگذرنده و رونده، دائمی و پایدار پی در پی رونده بر کی روش و حالت واحد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مستطر
تصویر مستطر
نویسنده و کاتب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مستمر
تصویر مستمر
((مُ تَ مِ رّ))
پیوسته، همیشه، ادامه دار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مستمر
تصویر مستمر
پیوسته
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مستمر
تصویر مستمر
مستمرٌّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از مستمر
تصویر مستمر
Persistent
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مستمر
تصویر مستمر
persistant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مستمر
تصویر مستمر
持続的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از مستمر
تصویر مستمر
נִמְשָׁך
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مستمر
تصویر مستمر
مسلسل
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از مستمر
تصویر مستمر
Endelevu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از مستمر
تصویر مستمر
คงที่
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از مستمر
تصویر مستمر
지속적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مستمر
تصویر مستمر
持续的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مستمر
تصویر مستمر
निरंतर
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مستمر
تصویر مستمر
ısrarcı
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از مستمر
تصویر مستمر
terus-menerus
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مستمر
تصویر مستمر
ধারাবাহিক
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مستمر
تصویر مستمر
persistente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مستمر
تصویر مستمر
persistent
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مستمر
تصویر مستمر
постійний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مستمر
تصویر مستمر
настойчивый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مستمر
تصویر مستمر
wytrwały
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مستمر
تصویر مستمر
beständig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مستمر
تصویر مستمر
persistente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مستمر
تصویر مستمر
persistente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی