جدول جو
جدول جو

معنی مستلیم - جستجوی لغت در جدول جو

مستلیم
(مُ تَ)
نعت فاعلی از استلامه. شخصی که ملامت کنند او را. (از منتهی الارب). شایستۀ ملامت. (از اقرب الموارد). رجوع به استلامه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مستلزم
تصویر مستلزم
چیزی که لازمۀ چیز دیگر است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مستدیم
تصویر مستدیم
دائمی، پایدار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مستقیم
تصویر مستقیم
ویژگی خطی که دو نقطه را با کم ترین فاصله به هم وصل می کند، کنایه از صحیح، درست، راست، بدون خمیدگی، بدون تغییر در مسیر، کنایه از بی واسطه
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ سِ)
نعت فاعلی از استلسام. طلب کننده و خواهنده. (اقرب الموارد). رجوع به استلسام شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از مستنیم
تصویر مستنیم
خوابیده نما خود به خواب زده، آرمنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مستلزم
تصویر مستلزم
لازم شمرده شده چیزی را، لزوم خواهنده و لازم گیرنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مستقیم
تصویر مستقیم
راست و معتدل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مستدیم
تصویر مستدیم
همیشه دارنده نگاهدارنده همیشگی، درنگ ورزنده درنگ کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مستلهم
تصویر مستلهم
الهام خواهنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مستلزم
تصویر مستلزم
((مُ تَ زِ))
آنچه بودنش لازم است، موجب، مسبب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مستقیم
تصویر مستقیم
((مُ تَ))
راست، معتدل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مستقیم
تصویر مستقیم
سرراست، یک راست
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مستقیم
تصویر مستقیم
مباشرٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از مستقیم
تصویر مستقیم
Direct, Forthright
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مستقیم
تصویر مستقیم
direct, franc
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مستقیم
تصویر مستقیم
прямой , откровенный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مستقیم
تصویر مستقیم
직선의 , 솔직한
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مستقیم
تصویر مستقیم
direto, franco
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مستقیم
تصویر مستقیم
براہ راست , سیدھا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از مستقیم
تصویر مستقیم
ตรง , ตรงไปตรงมา
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از مستقیم
تصویر مستقیم
moja kwa moja, wazi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از مستقیم
تصویر مستقیم
ישיר , גלוי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مستقیم
تصویر مستقیم
直接の , 率直な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از مستقیم
تصویر مستقیم
直接的 , 直率的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مستقیم
تصویر مستقیم
doğrudan, açık sözlü
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از مستقیم
تصویر مستقیم
bezpośredni
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مستقیم
تصویر مستقیم
langsung, terus terang
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مستقیم
تصویر مستقیم
সরাসরি
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مستقیم
تصویر مستقیم
सीधा , स्पष्ट
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مستقیم
تصویر مستقیم
diretto
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مستقیم
تصویر مستقیم
direkt
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مستقیم
تصویر مستقیم
directo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مستقیم
تصویر مستقیم
direct
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مستقیم
تصویر مستقیم
прямий
دیکشنری فارسی به اوکراینی