جدول جو
جدول جو

معنی مستقیماً - جستجوی لغت در جدول جو

مستقیماً
(نَ دَ)
بطور مستقیم. بدون اعوجاج و بطور راست، یک سر. یک سره، بدون واسطه و رابطه. رجوع به مستقیم شود
لغت نامه دهخدا
مستقیماً
((مُ تَ مَ نْ))
راست و مستقیم، به طور مستقیم
تصویری از مستقیماً
تصویر مستقیماً
فرهنگ فارسی معین
مستقیماً
یک راست، آشکارا
تصویری از مستقیماً
تصویر مستقیماً
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نِ کَ دَ)
هنگام پیشین و زمان سابق و از پیش. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(نِ گَ نُ / نِ / نَ دَ)
به استقلال. بالاستقلال. مستقلانه. منفرداً و بطور تنهایی و بدون شرکت دیگری. بالانفراد. و رجوع به مستقل و استقلال شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ مَ)
تأنیث مستقیم. رجوع به مستقیم و استقامه شود.
- مستقیمهالاضلاع، سطحی که کناره های وی راست و برابر باشد. (ناظم الاطباء).
- زاویۀ مستقیمه، زاویۀ راست
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ)
مستقیم بودن. رجوع به مستقیم شود
لغت نامه دهخدا
(نَ گِ رِ تَ)
بطور برابری و بطور راستی و مستقیم. (ناظم الاطباء). رجوع به مستوی شود
لغت نامه دهخدا
(نَ زَ دَ)
در حال مستلقی بودن. در حالت استلقاء. در حالت بر قفا خفتگی. (ناظم الاطباء). رجوع به مستلقی و استلقاء شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از مستقیما
تصویر مستقیما
یکراست راست و مستقیم بطور مستقیم: مستقیما براه خود ادامه داد
فرهنگ لغت هوشیار
مستقیمه در فارسی مونث مستقیم بنگرید به مستقیم مونث مستقیم: خطوط مستقیمه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مستقلاً
تصویر مستقلاً
((مُ تَ قِ لَ نْ))
به استقلال، آزادانه
فرهنگ فارسی معین
بلاواسطه، بی واسطه، راساً، سرراست
متضاد: باواسطه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از مستقیما
تصویر مستقیما
مباشرةً
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از مستقیما
تصویر مستقیما
Directly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مستقیما
تصویر مستقیما
directement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مستقیما
تصویر مستقیما
براہ راست
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از مستقیما
تصویر مستقیما
diretamente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مستقیما
تصویر مستقیما
direkt
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مستقیما
تصویر مستقیما
bezpośrednio
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مستقیما
تصویر مستقیما
прямо
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مستقیما
تصویر مستقیما
прямо
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مستقیما
تصویر مستقیما
direct
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مستقیما
تصویر مستقیما
โดยตรง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از مستقیما
تصویر مستقیما
direttamente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مستقیما
تصویر مستقیما
moja kwa moja
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از مستقیما
تصویر مستقیما
ישירות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مستقیما
تصویر مستقیما
直接に
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از مستقیما
تصویر مستقیما
直接地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مستقیما
تصویر مستقیما
직접적으로
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مستقیما
تصویر مستقیما
directamente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مستقیما
تصویر مستقیما
langsung
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مستقیما
تصویر مستقیما
সরাসরি
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مستقیما
تصویر مستقیما
सीधे
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مستقیما
تصویر مستقیما
doğrudan
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی