معنی مستقیما
مستقیما
সরাসরি
تصویر مستقیما
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با مستقیما
مستقیما
مستقیما
یکراست راست و مستقیم بطور مستقیم: مستقیما براه خود ادامه داد
فرهنگ لغت هوشیار
مستقیما
مستقیما
Directly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
مستقیما
مستقیما
diretamente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
مستقیما
مستقیما
direkt
دیکشنری فارسی به آلمانی
مستقیما
مستقیما
bezpośrednio
دیکشنری فارسی به لهستانی
مستقیما
مستقیما
прямо
دیکشنری فارسی به روسی
مستقیما
مستقیما
прямо
دیکشنری فارسی به اوکراینی
مستقیما
مستقیما
direct
دیکشنری فارسی به هلندی
مستقیما
مستقیما
directamente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
مستقیما
مستقیما
directement
دیکشنری فارسی به فرانسوی