جدول جو
جدول جو

معنی مستقرکردن - جستجوی لغت در جدول جو

مستقرکردن
استقراردادن جای دادن
تصویری از مستقرکردن
تصویر مستقرکردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مستقر کردن
تصویر مستقر کردن
ماناندن جای دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منتشرکردن
تصویر منتشرکردن
پراشیدن، چاپ کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مختارکردن
تصویر مختارکردن
اختیار دادن مجاز کردن، برگزیدن انتخاب کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مستقر شدن
تصویر مستقر شدن
مانتین مانیدن جای گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مستی کردن
تصویر مستی کردن
گله و شکایت کردن، برای مثال مستی مکن که ننگرد او مستی / زاری مکن که نشنود او زاری (رودکی - ۵۱۱)، باده خور و مستی کن مستی چه کنی از غم / دانی که به از مستی صد راه یکی مستی (لبیبی - شاعران بی دیوان - ۴۹۰)
فرهنگ فارسی عمید
مشروب خوردن بحد افراط بمنظور مست شدن وانجام دادن اعمالی که در هوشیاری میسرنیست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مستقرشدن
تصویر مستقرشدن
استقرار یافتن جای گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مست کردن
تصویر مست کردن
Intoxicate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ทำให้มึนเมา
دیکشنری فارسی به تایلندی