جدول جو
جدول جو

معنی مستتر - جستجوی لغت در جدول جو

مستتر
نهان، پنهان
تصویری از مستتر
تصویر مستتر
فرهنگ واژه فارسی سره
مستتر
جایی که در آن پنهان می شوند، نهانگاه
تصویری از مستتر
تصویر مستتر
فرهنگ فارسی عمید
مستتر
پوشیده شده، پنهان، مستور، نهان
تصویری از مستتر
تصویر مستتر
فرهنگ لغت هوشیار
مستتر
((مُ تَ تَ))
پوشیده شده، پنهان شده
تصویری از مستتر
تصویر مستتر
فرهنگ فارسی معین
مستتر
پنهان، پوشیده
تصویری از مستتر
تصویر مستتر
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مستمر
تصویر مستمر
پیوسته
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مستقر
تصویر مستقر
ماندگار، برپا شده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مستمر
تصویر مستمر
دائم، همیشه، پیوسته، دائمی و همیشگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مستقر
تصویر مستقر
جای گرفته، قرارگاه، جای قرار گرفتن، مقر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مستور
تصویر مستور
پوشیده، درپرده، دارای پوشش، پاک دامن، عفیف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مستتم
تصویر مستتم
آنکه اتمام چیزی را درخواست میکند
فرهنگ لغت هوشیار
مرماخوز: اگر خواهی زتب زنهار زنهار کفی از داروی مستار دست آر. (محمود تانیسری)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مستطر
تصویر مستطر
نویسنده و کاتب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مستور
تصویر مستور
پوشیده شده، نهانی، در پرده
فرهنگ لغت هوشیار
درگذرنده و رونده، دائمی و پایدار پی در پی رونده بر کی روش و حالت واحد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مستقر
تصویر مستقر
قرار گیرنده و ساکن و متمکن و ثابت شونده در جایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مستتم
تصویر مستتم
((مُ تَ تِ))
طلب تمام کننده، تمام، کامل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مستور
تصویر مستور
((مَ))
پوشیده، پنهان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مستمر
تصویر مستمر
((مُ تَ مِ رّ))
پیوسته، همیشه، ادامه دار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مستقر
تصویر مستقر
((مُ تَ قَ رّ))
پایدار، استوار، استقرار یافته، قرار گرفته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مستگر
تصویر مستگر
رنجور، آزرده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مستقر
تصویر مستقر
Established
دیکشنری فارسی به انگلیسی
настойчивый
دیکشنری فارسی به روسی
установленный
دیکشنری فارسی به روسی
встановлений
دیکشنری فارسی به اوکراینی