جدول جو
جدول جو

معنی مساطب - جستجوی لغت در جدول جو

مساطب
(مَ طِ)
جمع واژۀ مسطبه و مسطبه. (اقرب الموارد). رجوع به مسطبه شود
لغت نامه دهخدا
مساطب
جمع مسطبه، سکوها کهکشان ها چشمه های انباشته سندان ها
تصویری از مساطب
تصویر مساطب
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مساطر
تصویر مساطر
مسطرها، سطرآراها، خط کش ها، جمع واژۀ مسطر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مخاطب
تصویر مخاطب
کسی که دیگری با او سخن می گوید، طرف خطاب و صحبت
فرهنگ فارسی عمید
(مُ طَ)
کسی که به وی سخن گفته شود. (غیاث) (آنندراج). خطاب کرده شده و آنکه در روی به وی سخن می گویند و آنکه به وی سخن گفته شود. (ناظم الاطباء) ، (در اصطلاح صرفی) مقابل متکلم. طرف خطاب. آنکه سخن متکلم را رویاروی استماع می کند. آنکه روی سخن گوینده به سوی اوست. مقابل مغایب. آنکه گوینده بدو خطاب کند، نام و لقب کرده شده. (غیاث) (آنندراج). نام برده شده ولقب گذاشته شده. (ناظم الاطباء) ، خشم و عتاب کرده شده. (غیاث) (آنندراج) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مُ طِ)
روبروسخن گوینده. (غیاث) (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). خطاب کننده و روبرو سخن گوینده. (ناظم الاطباء) ، خشم و عتاب کننده. (غیاث) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، آنکه نام می برد و لقب می نهد دیگری را. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون)
لغت نامه دهخدا
(مَ طِ)
جمع واژۀ محطب. (دهار)
لغت نامه دهخدا
(مُ طِ)
شتری که خار خشک خورد. (آنندراج). رجوع به محاطبه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از معاطب
تصویر معاطب
جمع معطب، نیستگاه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخاطب
تصویر مخاطب
روبرو سخن گوینده، خشم و عتاب کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مستطب
تصویر مستطب
درمانپرس پزشکجوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخاطب
تصویر مخاطب
((مُ طَ))
کسی که با او سخن می گویند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مخاطب
تصویر مخاطب
بیننده، شنونده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مخاطب
تصویر مخاطب
جمهورٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از مخاطب
تصویر مخاطب
Listenership
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مخاطب
تصویر مخاطب
auditoire
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مخاطب
تصویر مخاطب
audiencia
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مخاطب
تصویر مخاطب
קהל
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مخاطب
تصویر مخاطب
audiência
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مخاطب
تصویر مخاطب
Zuhörerschaft
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مخاطب
تصویر مخاطب
słuchalność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مخاطب
تصویر مخاطب
аудитория
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مخاطب
تصویر مخاطب
سامعین
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از مخاطب
تصویر مخاطب
กลุ่มผู้ฟัง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از مخاطب
تصویر مخاطب
umati wa wasikilizaji
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از مخاطب
تصویر مخاطب
聴衆
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از مخاطب
تصویر مخاطب
luisterpubliek
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مخاطب
تصویر مخاطب
听众群体
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مخاطب
تصویر مخاطب
청취자 집단
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مخاطب
تصویر مخاطب
dinleyici kitlesi
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از مخاطب
تصویر مخاطب
аудиторія
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مخاطب
تصویر مخاطب
শ্রোতা সম্প্রদায়
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مخاطب
تصویر مخاطب
श्रोता समुदाय
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مخاطب
تصویر مخاطب
pubblico
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مخاطب
تصویر مخاطب
khalayak
دیکشنری فارسی به اندونزیایی