جدول جو
جدول جو

معنی مسابقات - جستجوی لغت در جدول جو

مسابقات
جمع مسابقه، آورد ها پشک ها جمع مسابقه
تصویری از مسابقات
تصویر مسابقات
فرهنگ لغت هوشیار
مسابقات
Tournament
تصویری از مسابقات
تصویر مسابقات
دیکشنری فارسی به انگلیسی
مسابقات
torneio
دیکشنری فارسی به پرتغالی
مسابقات
Turnier
دیکشنری فارسی به آلمانی
مسابقات
turniej
دیکشنری فارسی به لهستانی
مسابقات
турнир
دیکشنری فارسی به روسی
مسابقات
турнір
دیکشنری فارسی به اوکراینی
مسابقات
toernooi
دیکشنری فارسی به هلندی
مسابقات
torneo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
مسابقات
tournoi
دیکشنری فارسی به فرانسوی
مسابقات
torneo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
مسابقات
प्रतियोगिता
دیکشنری فارسی به هندی
مسابقات
প্রতিযোগিতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
مسابقات
turnamen
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
مسابقات
turnuva
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
مسابقات
토너먼트
دیکشنری فارسی به کره ای
مسابقات
锦标赛
دیکشنری فارسی به چینی
مسابقات
トーナメント
دیکشنری فارسی به ژاپنی
مسابقات
טוּרנִיר
دیکشنری فارسی به عبری
مسابقات
mashindano
دیکشنری فارسی به سواحیلی
مسابقات
การแข่งขัน
دیکشنری فارسی به تایلندی
مسابقات
بطولةٌ
دیکشنری فارسی به عربی
مسابقات
مقابلہ
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متسابقات
تصویر متسابقات
جمع متسابقه
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مطابقه، ساچش ها برابر کردن ها مرو سیدن ها چفسانیدن ها بتایش ها یگانستن ها جمع مطابقه
فرهنگ لغت هوشیار
جمع سابقه، فرشتگان، جان های پاک، خردها (در فرزان) جمع سابقه، فرشتگانی که پیشی بردند بر دیوان و شیاطین در ساعت وحی، ارواح مومنان که به سهولت از بدن خارج میشوند، عقول
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسابقت
تصویر مسابقت
مسابقه: فصل در مسابقت و تیر انداختن، جمع مسابقات
فرهنگ لغت هوشیار
کشت کردن زمین بشراکت، معامله ایست که بین صاحب درخت و امثال آن یا عامل در مقابل حصه مشاع معین از ثمره واقع میشود و ثمره اعم است از میوه و برگ وگل و غیر آن (قانون مدنی ماده 543) عقد مزارعه در مورد درختان. توضیح در هر مورد که مساقات باطل باشد یا مسخ شود تما ثمره مال مالک است و عامل مستحق اجره المثل خواهد بود. (قانون مدنی ماده 544)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مساقات
تصویر مساقات
((مُ))
کشت کردن زمین به شراکت، معامله ای است که بین صاحب درخت و امثال آن یا عامل در مقابل حصه مشاع معین از ثمره واقع می شود و ثمره اعم است از میوه و برگ و گل و غیر آن
فرهنگ فارسی معین
در کار زراعت یا پرورش درخت طبق قراردادی با هم شرکت کردن و حاصل آن را بین خود قسمت کردن، به یکدیگر آب دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تطابقات
تصویر تطابقات
جمع تطابق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخابرات
تصویر مخابرات
خبرهایی که مابین دو نفر رد و بدل گردد، شاخه ای از علوم ارتباطات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مراقبات
تصویر مراقبات
جمع مراقبه، هو داری ها پاسداشت ها جمع مراقبه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرافقات
تصویر مرافقات
جمع مرافقه، همراهی ها همگامی ها سازگاری ها جمع مرافقه (مرافقت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرابطات
تصویر مرابطات
جمع مرابطه، پیوندها مرزداری ها پاسداری ها جمع مرابطه
فرهنگ لغت هوشیار