جدول جو
جدول جو

معنی مسئله - جستجوی لغت در جدول جو

مسئله
موضوع، مطلب، پرسشی دربارۀ مسائل شرعی، امر مشکل، معضل، سؤال، پرسش
تصویری از مسئله
تصویر مسئله
فرهنگ فارسی عمید
مسئله
مسئله و مسئلت و مسالت در فارسی: فرش پردک چیستان ز پردک های دو را دور بسته که از فکرش دل داناست خسته (ناصرخسرو)، نیاز، زمینه زیرکش، جستار، پرسش
فرهنگ لغت هوشیار
مسئله
((مَ ئَ لَ یا لِ))
حاجت، مطلب، جمع مسایل
تصویری از مسئله
تصویر مسئله
فرهنگ فارسی معین
مسئله
چالش، پرسمان
تصویری از مسئله
تصویر مسئله
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مسئلت
تصویر مسئلت
طلب، خواهش، گدایی
فرهنگ فارسی عمید
(مَ لَ)
مسیل. رجوع به مسیل شود
لغت نامه دهخدا
(ءِ لَ)
رجوع به مایله و مائل شود
لغت نامه دهخدا
(مَ ءِ لَ)
زن ستبر فربه. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مِ سَلْ لَ)
مسله. سوزن کلان. ج، مسلاّ ت، مسال ّ. (منتهی الارب) (آنندراج). سوزن جوال دوزی. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). جوال دوز. (دهار) (زمخشری) : مطارحه، مسله بر یکدیگر افکندن. (تاج المصادر بیهقی) ، ستون عظیم و مرتفع تراشیده از سنگ به شکل سوزن که عمودی نصب کنند.
- مسلۀ فرعون، مسله که مصریان در زمان فراعنه ساخته اند. مصریان در زمانهای بسیار قدیم ستونهای عظیم از سنگ تراشیده و بر روی آن وقایع مهم تاریخی را نقر میکرده اند و این ستونها را به عنوان زینت جلو در ورودی کاخ های سلاطین (فراعنه) و یا مقابر آنها قرار میداده اند. تعداد زیادی از این ستونهای سنگی تا به حال بر اثر حفاریهای باستان شناسان در مصر در نواحی تبس و هلیوپولیس و فیله کشف شده و تعدادی از آنها به رم، لندن و پاریس برده شده است. مسله ای که به پاریس برده شده توسط محمدعلی خدیو مصر به لوئی فیلیپ پادشاه فرانسه در سال 1836 میلادی تقدیم شده که در میدان کنکورد پاریس نصب شده است. این مسله 23/80 متر ارتفاع و 250 تن وزن دارد و به شکل هرم مربعالقاعده ای است که بر روی یکی از سطوح جانبی آن نام رامسس دوم حک شده و بر روی سطح دیگری از آن نام رامسس سوم حک شده است. این مسله در تبس در مدخل کاخ رامسس سوم قرار داشته است. لازم به توضیح است که نوشته های روی این مسله به خط هیروگلیف است. (از دائره المعارف کیه)
لغت نامه دهخدا
(مَ لَ)
درازی روی که خوش نماید. (منتهی الارب). درازی صورت همراه با زیبائی و حسن. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُ ءِ لَ)
شترمرغ مادۀ با بچه شترمرغ. (منتهی الارب) : نعامه مرئله، ذات رأل. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُ سَحْ حَ لَ)
گروهۀ ریسندگی. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُ هَِ لَ)
مسهله. تأنیث مسهل. ج، مسهلات. و رجوع به مسهل شود.
- ادویۀ مسهله، داروهای شکم راننده و نرم کننده. و رجوع به مسهلات شود
لغت نامه دهخدا
(مَ فَ لَ)
اسفل و قسمت پایین: أنا أسکن فی معلاه مکه و فلان فی مسفلتها. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(اَ ءِ لَ)
جمع واژۀ سؤال
لغت نامه دهخدا
تصویری از مسئله داشتن
تصویر مسئله داشتن
پرسش داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
حاجت نیاز خواهش درخواست، مطلب مبحث قضیه، سوال (ریاضی احکام شرعی و غیره) جمع مسایل (مسائل)، آلت رجولیت نره. توضیح 1 در رسم الخط عربی مساله نویسند و بتقلید آن در فارسی هم گروهی همین صورت را بکار برند ولی غالبا مسئله متداول است. توضیح 2 گاه مسئله گویند و مراد طرح مسئله ای شرعی و جز آنست
فرهنگ لغت هوشیار
مسهله در فارسی مونث مسهل: شکمروان مونث مسهل، جمع مسهلات یا ادویه مسهله. مسهلات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسئوله
تصویر مسئوله
مسئوله در فارسی مونث مسئوول بنگرید به مسوول
فرهنگ لغت هوشیار
پایین مسفله در فارسی: گرا ابزاری است برای هموار کردن زمین شیار کرده ماله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسبله
تصویر مسبله
مسبله در فارسی مونث مسبل بنگرید به مسبل مونثی مسبل جمع مسبلات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مساله
تصویر مساله
حاجت، نیاز، خواهش، درخواست
فرهنگ لغت هوشیار
مسائلت در فارسی پرسیدن پرس و جو سوال کردن پرسیدن: اما مقام مسائلت و اقامت بینت بر بندگان آنست که رب العالمین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسئله دار
تصویر مسئله دار
دارای مشکل یا مایه گرفتاری
فرهنگ فارسی معین
اسم معلم، آموزگار، مربی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
امر، کار، موضوع، قضیه، مبحث، مطلب، پرسش، سوال، جریان، رویداد، ماجرا، حاجت، خواسته، درخواست، نیاز، مشکل، معضل، معما، دشواری
فرهنگ واژه مترادف متضاد
مسئله زا، مشکل زا، مساله آفرین، مشکل ساز
فرهنگ واژه مترادف متضاد
مشکل
دیکشنری اردو به فارسی