جدول جو
جدول جو

معنی مزه - جستجوی لغت در جدول جو

مزه
طعم
تصویری از مزه
تصویر مزه
فرهنگ واژه فارسی سره
مزه
طعب، طعم، قوه چشائی
تصویری از مزه
تصویر مزه
فرهنگ لغت هوشیار
مزه
((مَ زِ))
طعم و چاشنی، خوراکی مختصر که با مشروب خورند، لذت غذا
مزه دهان کسی را فهمیدن: کنایه از مقصود او را فهمیدن، به قصد او پی بردن
تصویری از مزه
تصویر مزه
فرهنگ فارسی معین
مزه
کیفیتی که از چشیدن یا نوشیدن چیزی احساس شود مثل شوری، تلخی و شیرینی، طعم، کنایه از خوراک مختصری که با شراب می خورند، کنایه از بهره، نصیب
مزه دادن (داشتن): کنایه از خوشایند بودن
تصویری از مزه
تصویر مزه
فرهنگ فارسی عمید
مزه
Taste
تصویری از مزه
تصویر مزه
دیکشنری فارسی به انگلیسی
مزه
sabor
دیکشنری فارسی به پرتغالی
مزه
Geschmack
دیکشنری فارسی به آلمانی
مزه
smak
دیکشنری فارسی به لهستانی
مزه
вкус
دیکشنری فارسی به روسی
مزه
смак
دیکشنری فارسی به اوکراینی
مزه
smaak
دیکشنری فارسی به هلندی
مزه
sabor
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
مزه
goût
دیکشنری فارسی به فرانسوی
مزه
sapore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
مزه
स्वाद
دیکشنری فارسی به هندی
مزه
rasa
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
مزه
tat
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
مزه
دیکشنری فارسی به کره ای
مزه
טַעַם
دیکشنری فارسی به عبری
مزه
味道
دیکشنری فارسی به چینی
مزه
دیکشنری فارسی به ژاپنی
مزه
ladha
دیکشنری فارسی به سواحیلی
مزه
รสชาติ
دیکشنری فارسی به تایلندی
مزه
স্বাদ
دیکشنری فارسی به بنگالی
مزه
ذائقہ
دیکشنری فارسی به اردو
مزه
مذاقٌ
دیکشنری فارسی به عربی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مزهر
تصویر مزهر
از آلات موسیقی، عود
فرهنگ فارسی عمید
بربت، دنبک بدینگونه آمده در برخی فرهنگ ها، چوبی که بدان زنند و نوازند چو به ک در این چامه خاقانی سخن از زخمه و زبان می رود: زخمه مطربان صلای صبوح در زبان های مزهر اندازد از سازهایی که مشخصات آن کاملا معلوم نیست: بعضی از نویسندگان مزهر را نام دیگری برای عود ذکر کرده اند و عده ای هم آنرا نوعی از سازهای ضربی از قبیل طبل یا دنبک دانسته اند در حالیکه در نظر عده دیگر وجود سیم (اوتار) در این ساز محقق بوده است. زخمه مطربان صلای صبوح در زبانهای مزهر اندازد. (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حمزه
تصویر حمزه
(پسرانه)
شیر، نام عموی پیامبر (ص)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از غمزه
تصویر غمزه
(دخترانه)
طنازی، حرکت چشم و ابرو برای برانگیختن توجه دیگری، کرشمه، ناز
فرهنگ نامهای ایرانی
از نام های تازی، شیر بیشه، تره تیزک از گیاهان تره تیزک، از اعلام مردان است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غمزه
تصویر غمزه
اشاره با چشم و ابرو، برهم زدن مژگان از روی ناز و کرشمه، برای مثال فغان از آن دو سیه زلف و غمزگان که همی / بدین زره ببری و بدان ز ره ببری (عنصری - ۳۴۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از همزه
تصویر همزه
صد و چهارمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۹ آیه، لمزه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غمزه
تصویر غمزه
رعنایی بود و چشم بر هم زدن، اشاره کردن به چشم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لمزه
تصویر لمزه
آک گیر، تبارآلای کسی که تبار مردم را بد گوید و آک نهد
فرهنگ لغت هوشیار