دهی است از دهستان تبادگان بخش حومه شهرستان مشهد. واقع در 11هزارگزی شمال خاوری مشهد و سر راه اتومبیل رو مشهد به تبادگان با 600 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان تبادگان بخش حومه شهرستان مشهد. واقع در 11هزارگزی شمال خاوری مشهد و سر راه اتومبیل رو مشهد به تبادگان با 600 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
بازداشته شده و نگاهداشته شده. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). محبوس. بازداشته. (یادداشت مرحوم دهخدا). - محقون الدم، رهانیده شده از قتل. (از منتهی الارب). بجان رسته. - ، در اصطلاح فقه آن که قتل او جایز نیست و قاتل از جمله اشخاصی است که غیر محقون الدم است
بازداشته شده و نگاهداشته شده. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). محبوس. بازداشته. (یادداشت مرحوم دهخدا). - محقون الدم، رهانیده شده از قتل. (از منتهی الارب). بجان رسته. - ، در اصطلاح فقه آن که قتل او جایز نیست و قاتل از جمله اشخاصی است که غیر محقون الدم است
قچقار که پوست آن را از سر به جانب پا کشیده باشند. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج). پوست کنده شده از جانب سر به طرف پا. (ناظم الاطباء) : کبش مزقوق
قُچقار که پوست آن را از سر به جانب پا کشیده باشند. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج). پوست کنده شده از جانب سر به طرف پا. (ناظم الاطباء) : کبش مزقوق
نام بلاد عمان. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج) (ناظم الاطباء). نامی است که ایرانیان بزمین عمان میداده اند و مزون به معنی ملاحان باشند چه اردشیر بابکان مردم آنجارا به ملاحی واداشت. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
نام بلاد عمان. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج) (ناظم الاطباء). نامی است که ایرانیان بزمین عمان میداده اند و مزون به معنی ملاحان باشند چه اردشیر بابکان مردم آنجارا به ملاحی واداشت. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)