معنی مزون مزون((مِ زُ)) ذره ای بنیادی با بر هم کنش های هسته ای قوی و عدد بار یونی صفر و جرمی بین الکترون و نوکلئون. (فیزیک)، محل تهیه و فروش لباس فرهنگ فارسی معین
مزون مزون نام بلاد عمان. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج) (ناظم الاطباء). نامی است که ایرانیان بزمین عمان میداده اند و مزون به معنی ملاحان باشند چه اردشیر بابکان مردم آنجارا به ملاحی واداشت. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) لغت نامه دهخدا
مزون مزون مَزن. گذشتن بر ارادۀ خود، رفتن، روشن گردیدن روی. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) (آنندراج). رجوع به مَزْن شود لغت نامه دهخدا