- مزدورانه (مُ نَ / نِ)
همانند مزدور. چون مزدور. مانند شخص اجیر و مزدور. (ناظم الاطباء). رجوع به مزدور شود
معنی مزدورانه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(مُ دَ)
لغت نامه دهخدا
نام یکی از دهستان های بخش سرخس شهرستان مشهد و محدود است از طرف شمال به دهستان چهچهه، از جنوب به دهستان نوروزآباد، از غرب به کوه آلاداغ، از شرق به دهستان کندکلی. موقعیت آن دهستان کوهستانی و کلیه قراء در دامنۀ شرقی کوه قره داغ واقع و اغلب آنها از چشمه سار مشروب میشوند. محصول عمده اش غلات و باغات، شغل مردمش زراعت است. این دهستان از 15 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن در حدود 1445 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
(مُ تَ هََ وْ وِ نَ /نِ)
لغت نامه دهخدا
گستاخانه و بی باکانه و دلاورانه. (ناظم الاطباء) : شیخ علی خان خود را متهورانه برآن هزار سوار زد. (مجمل التواریخ گلستانه ص 229)
(مُ)
لغت نامه دهخدا
نام قریۀ بزرگی است به میان مشهد و سرخس و طایفۀ ساکن آنجا هفتصد خانوار و جلایراند. (آنندراج)
بی باکانه گستاخانه: شیخ علی خان خود را متهورانه بر آن هزار سوار زده
خود خواهانه همچون مغروران مانند مغرور: (دختر نگاهی مغرورانه بسوی مرد افکند و گفت)
ریاکارانه، محیلانه، مکارانه، منافقانه
متضاد: مخلصانه
متضاد: مخلصانه
اگر دید مزدوران در خانه او کار می کردند، دلیل که با کسی خصومت کند. اگر دید در خانه دیگر مزدوری نمود، دلیل که به کاری سخت گرفتار شود. محمد بن سیرین
