جدول جو
جدول جو

معنی مرشحات - جستجوی لغت در جدول جو

مرشحات
(مُ رَشْ شِ)
جمع واژۀ مرشّحه. رجوع به مرشّحه شود
لغت نامه دهخدا
مرشحات
(مُ رَشْ شَ)
جمع واژۀ مرشحه. رجوع به مرشّحه شود
لغت نامه دهخدا
مرشحات
(مِ شَ)
جمع واژۀ مرشحه. رجوع به مرشحه شود
لغت نامه دهخدا
مرشحات
جمع مرشحه، جمع مرشحه
تصویری از مرشحات
تصویر مرشحات
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مرسلات
تصویر مرسلات
هفتاد و هفتمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۵۰ آیه، عرف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مراعات
تصویر مراعات
رعایت یکدیگر کردن، نگه داشتن و حفظ کردن چیزی، جریان امری را در نظر گرفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرکبات
تصویر مرکبات
آنچه از چند چیز ترکیب شده باشد، ترکیب شده ها، در علم زیست شناسی میوه هایی از قبیل لیمو، نارنج، پرتقال، نارنگی و امثال آن ها
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرهفات
تصویر مرهفات
شمشیرهای تیز، اسبان لاغرمیان
فرهنگ فارسی عمید
(مُ رِ)
دهی از دهستان باوی بخش مرکزی اهواز است و 150 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(رَ شَ)
ج رشحه. (یادداشت مؤلف). رجوع به رشحه و رشحه شود.
- رشحات قلم، کنایه از نوشته های شخص که بوسیلۀ قلم انجام گیرد: رشحات قلم توانای شما رسید. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(تَ رَشْ شُ)
ج ترشح. تراوشها. (ناظم الاطباء). رجوع به ترشح شود
لغت نامه دهخدا
(مُ شِ)
ج مرشده، تأنیث مرشد. رجوع به مرشده و مرشد شود
لغت نامه دهخدا
(مُ شَ)
ج مرشده، تأنیث مرشد. رجوع به مرشده و مرشد شود
لغت نامه دهخدا
(مُ وَشْ شَ)
جمع واژۀ موشحه. (یادداشت مؤلف) ، اشعار موشح. (ناظم الاطباء). رجوع به موشح شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از مردفات
تصویر مردفات
جمع مردفه (مردف)، جمع مردفه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرامات
تصویر مرامات
همدیگر را تیر انداختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرافات
تصویر مرافات
موافقت، اتفاق، مدارات
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مشح در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)، جمع مرشح در حالت نصبی وجری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مراعات
تصویر مراعات
نگهداشت، رعایت، محافظت
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مراده، آرزوها خواست ها جمع مراده، جمع مراد آرزوها مقصودها: و از شهاب الدین مسعود شنیدم... که هنوز اوهار مرادات در چمن سلطنت از اکمام تخمی تمام بیرون نیامده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرجوحات
تصویر مرجوحات
جمع مرجوحه (مرجوح)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مربیه، همبک ها ریچارها، جمع مربیه، ارمگان ها پرورندگان جمع مربیه: مربیات: دویست و هفتاد من. . ، جمع مربیه
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مرسله، فرستادگان و: اسپان، باد ها، فرشتگان، جمع مرسله، فرستندگان جمع مرسله (مرسل)، فرشتگان، بادها، اسبان اسبها، جمع مرسله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترشیحات
تصویر ترشیحات
جمع ترشیح
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مرصعه، گوهرنشان ها جمع مرصعه: ... و مرصعات الفاظ و معانی او را چون طوق وگوشوار از گوش و گردن انقیاد در آویزند
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مبشره، مژده دادگان مژده یافتگان، جمع مبشره، مژده دهندگان، بادهای باران انگیز جمع مبشره، جمع مبشره: مژده دهنده ها، معجزات رسول ص پیش از نبوت مقابل معجزات بینات: مبشرات آنست (معجزاتی است) که پیش از ظهور خورشید رسالت او (پیامبر ص) ظاهر شده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مباحات
تصویر مباحات
جمع مباح، روا ها شایست ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترجحات
تصویر ترجحات
جمع ترجح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جراحات
تصویر جراحات
جمع جراحت زخمها ریشها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رشحات
تصویر رشحات
جمع رشحه، چکه ها تراوها جمع رشحه چکه ها قطره ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرجحات
تصویر مرجحات
جمع مرجحه، برتری دادگان جمع مرجحه، جمع مرجحه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرشدات
تصویر مرشدات
جمع مرشده، جمع مرشده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مترشحات
تصویر مترشحات
جمع مترشحه، زهناکان تراوه ها جمع مترشحه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترشحات
تصویر ترشحات
جمع ترشح ترشحات معده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مربعات
تصویر مربعات
جمع مربعه، چارینه ها چارتایی ها جمع مربعه (مربع)
فرهنگ لغت هوشیار