جدول جو
جدول جو

معنی مرسولات - جستجوی لغت در جدول جو

مرسولات
(مَ)
جمع واژۀ مرسوله، مؤنث مرسول. فرستاده شده ها. ارسال گشته ها. مرسلات و رجوع به مرسول شود
لغت نامه دهخدا
مرسولات
جمع مرسوله (مرسول) : مرسولات پستی. توضیح این کلمه در عربی نیامده
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مرسلات
تصویر مرسلات
هفتاد و هفتمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۵۰ آیه، عرف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از معقولات
تصویر معقولات
اموری که به وسیلۀ عقل ادراک می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مراسلات
تصویر مراسلات
نامه هایی که به یکدیگر بنویسند، نامه نگاری ها
فرهنگ فارسی عمید
(مَ)
جمع واژۀ مرسومه، به معنی مرسوم. مرسومها و مواجبها. (ناظم الاطباء). رواتب. راتبها: تا موازی ده هزار تومان جریمه و ترجمان بازیافت شده تنخواه مواجب و مرسومات قورچیان و ملازمان درگاه شد. (عالم آرا ج 1 ص 503) ، رسومات. (ناظم الاطباء). رجوع به مرسوم شود
لغت نامه دهخدا
(مُ سِ)
ج مرسله، مؤنث مرسل. رجوع به مرسل و ارسال شود
لغت نامه دهخدا
(مُ سَ)
جمع واژۀ مرسله، مؤنث مرسل، اسم مفعول از مصدر ارسال. رجوع به مرسل و ارسال شود، بادها یا فرشتگان یا اسبان. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) : والمرسلات عرفا. (قرآن 1/77) ، سوگند به فرستاده شده ها از پی هم
لغت نامه دهخدا
(مُ سَ)
المرسلات، نام سورۀ 77 از قرآن کریم، مکیه است و پنجاه آیت دارد و پس از سورۀ قیامت و پیش از نباء قرار گرفته و با آیۀ ’والمرسلات عرفا’ آغاز میگردد
لغت نامه دهخدا
تصویری از مردودات
تصویر مردودات
جمع مردوده
فرهنگ لغت هوشیار
جمع محسوسه، سهشی ها سهشیان دشستگان مرغوا ها جمع محسوسه (محسوس) اموری که بحواس ظاهره ادراک شوند و آنها شامل پنج قسمند: مذوقات مشمومات ملموسات مبصرات مسموعات: و نیز همه حسها محسوسات خود را باز یک حس عام مرهمه را دهند یا نه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرصوصات
تصویر مرصوصات
جمع مرصوصه (مرصوص)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرصودات
تصویر مرصودات
جمع مرصوده، زیگیدگان ماننیدگان جمع مرصوده (مرصود)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرجومات
تصویر مرجومات
جمع مرجومه
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مراسله، نامه نویسی ها نامه ها گسیله ها جمع مراسله مکاتبات. نامه نگاریها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرحومات
تصویر مرحومات
جمع مرحومه، آمرزیدگان نیکیادان جمع مرحومه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محلولات
تصویر محلولات
جمع محلوله، آبیدگان جمع محوله (محلول)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرجوعات
تصویر مرجوعات
جمع مرجوعه، برگشته ها پس فرستاده ها مولیدگان جمع مرجوعه (مرجوع)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرجوحات
تصویر مرجوحات
جمع مرجوحه (مرجوح)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مدلولات
تصویر مدلولات
جمع مدلوله (مدلول)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع محصوله، فرآورده ها میوکان جمع محصوله (محصول) غله و بار و حاصل کشتزارها و میوه جات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متمولات
تصویر متمولات
جمع متموله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محمولات
تصویر محمولات
جمع محموله، بارها جمع محموله (محمول) بار برداشته شده ها، بار ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متوسلات
تصویر متوسلات
جمع متوسله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجعولات
تصویر مجعولات
جمع مجعوله، ساختگی ها جمع مجعوله (مجعول)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجهولات
تصویر مجهولات
جمع مجهوله (مجهول)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مترسلات
تصویر مترسلات
جمع مترسله
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مبسوطه، پهن گشته ها گسترده ها فراخگفته ها جمع مبسوطه: پهن گشته ها گسترده ها، تفصیل داده ها، کتبی که در آنها ضبط نسب سادات را بر سبیل تسطیر درج میکردند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبذولات
تصویر مبذولات
جمع مبذوله، بخشیده ها پذیرفته ها جمع مبذوله (مبذول)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع ماکوله، خوارتارها خوردنی ها جمع ماکوله: خورده شده ها، خوردنیها: انواع ماکولات و مشروبات روی سفره حاضر بود
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مرسله، فرستادگان و: اسپان، باد ها، فرشتگان، جمع مرسله، فرستندگان جمع مرسله (مرسل)، فرشتگان، بادها، اسبان اسبها، جمع مرسله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرسومات
تصویر مرسومات
مواجبها، راتبها، مرسوم
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مدخوله، مرد دیدگان شوی دیدگان درونیدگان زنان لاغر زنان تبه مغز جمع مدخوله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرحومات
تصویر مرحومات
آمرزیدگان، زنده یادان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از محصولات
تصویر محصولات
فرآورده ها
فرهنگ واژه فارسی سره