جدول جو
جدول جو

معنی مرجوع - جستجوی لغت در جدول جو

مرجوع
بازگشت داده شده، رجوع داده شده
تصویری از مرجوع
تصویر مرجوع
فرهنگ فارسی عمید
مرجوع
بازگشت داده شده، بازگردانیده
تصویری از مرجوع
تصویر مرجوع
فرهنگ لغت هوشیار
مرجوع
((مَ))
بازگشت شده
تصویری از مرجوع
تصویر مرجوع
فرهنگ فارسی معین
مرجوع
بازگشت
تصویری از مرجوع
تصویر مرجوع
فرهنگ واژه فارسی سره
مرجوع
بازگردانیده، بازگشت شده، مرجوعه
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مرجون
تصویر مرجون
(دخترانه)
گل میشه بهار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مرفوع
تصویر مرفوع
در نحو عربی، ویژگی کلمه ای که آخر آن حرکت ضمه داشته باشد، در علم عروض ویژگی پایه ای که در آن مستفعلن به فاعلن تغییر یافته باشد، ازبین رفته، رفع شده، بلند شده، بالابرده شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مربوع
تصویر مربوع
در علم عروض ویژگی پایه ای که در آن فاعلاتن به فعل تغییر یابد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرجوم
تصویر مرجوم
رانده شده، سنگسار شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرجوح
تصویر مرجوح
ترجیح داده شده، برتری داده شده
فرهنگ فارسی عمید
(مَ عَ)
مرجوعه. رجوع به مرجوعه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از مرجوم
تصویر مرجوم
سنگسار شده، رانده شده سنگسار شده، رانده جمع مرجومین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مضجوع
تصویر مضجوع
گول: مرد، سست رای
فرهنگ لغت هوشیار
تبدار، میانه بالا: مرد، چارشانه مرد گرفتار تب ربع، مرد میانه، ربع آنست که فاعلاتن راصلم کنندتا فاعل بماند آنگه مخبون گردانند فعل بماند و فعل چون از فاعلاتن خیزد آنرا مربوع خوانند و ربز چهار یک مال ستدن باشد، . . و چون فاعل چهار حرف بیش نیست و یک حرف از آن به خبن کم می کنند آنرا به چهار یک مال ستدن تعریف کردند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرجوب
تصویر مرجوب
بزرگداشته
فرهنگ لغت هوشیار
چربیده برتری یافته، گراییده رحجان داده برتری داده شده جمع مرجوحین: ... سپاه صادق خان رابسلطنت مرجوح دانسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرفوع
تصویر مرفوع
بالا برده شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرجون
تصویر مرجون
همیشه بهار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متجوع
تصویر متجوع
گرسنه، گرسنگی کش
فرهنگ لغت هوشیار
مرجوعه در فارسی مونث مرجوع: بازگشت داده پس فرستاده مولیده مونث مرجوع جمع مرجوعات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرجوح
تصویر مرجوح
((مَ))
رجحان داده، برتری داده شده، جمع مرجوحین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مرفوع
تصویر مرفوع
((مَ))
رفع شده، برداشته شده، کلمه عربی که آخر آن حرکت ضمه داشته باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مرجوم
تصویر مرجوم
((مَ))
سنگسار شده، رانده شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مرفوع
تصویر مرفوع
Exalted
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مرفوع
تصویر مرفوع
exalté
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مرفوع
تصویر مرفوع
exaltado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مرفوع
تصویر مرفوع
erhoben
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مرفوع
تصویر مرفوع
wywyższony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مرفوع
تصویر مرفوع
возвышенный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مرفوع
تصویر مرفوع
возвишений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مرفوع
تصویر مرفوع
verheven
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مرفوع
تصویر مرفوع
exaltado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مرفوع
تصویر مرفوع
esaltato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مرفوع
تصویر مرفوع
ऊँचा
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مرفوع
تصویر مرفوع
tinggi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی