جدول جو
جدول جو

معنی مرجحات - جستجوی لغت در جدول جو

مرجحات
جمع مرجحه، برتری دادگان جمع مرجحه، جمع مرجحه
تصویری از مرجحات
تصویر مرجحات
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مرکبات
تصویر مرکبات
آنچه از چند چیز ترکیب شده باشد، ترکیب شده ها، در علم زیست شناسی میوه هایی از قبیل لیمو، نارنج، پرتقال، نارنگی و امثال آن ها
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرسلات
تصویر مرسلات
هفتاد و هفتمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۵۰ آیه، عرف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مراعات
تصویر مراعات
رعایت یکدیگر کردن، نگه داشتن و حفظ کردن چیزی، جریان امری را در نظر گرفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرهفات
تصویر مرهفات
شمشیرهای تیز، اسبان لاغرمیان
فرهنگ فارسی عمید
(مِ شَ)
جمع واژۀ مرشحه. رجوع به مرشحه شود
لغت نامه دهخدا
(مُ رَشْ شِ)
جمع واژۀ مرشّحه. رجوع به مرشّحه شود
لغت نامه دهخدا
(مُ رَشْ شَ)
جمع واژۀ مرشحه. رجوع به مرشّحه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از مرافات
تصویر مرافات
موافقت، اتفاق، مدارات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مراعات
تصویر مراعات
نگهداشت، رعایت، محافظت
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مراده، آرزوها خواست ها جمع مراده، جمع مراد آرزوها مقصودها: و از شهاب الدین مسعود شنیدم... که هنوز اوهار مرادات در چمن سلطنت از اکمام تخمی تمام بیرون نیامده
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مراجعه، بازگشت ها سرزدن ها جمع مراجعه: روز بروز مراجعات مردم زیادتر میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرجومات
تصویر مرجومات
جمع مرجومه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مردفات
تصویر مردفات
جمع مردفه (مردف)، جمع مردفه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرجوعات
تصویر مرجوعات
جمع مرجوعه، برگشته ها پس فرستاده ها مولیدگان جمع مرجوعه (مرجوع)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرجوحیت
تصویر مرجوحیت
رجحان، برتری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرجعیت
تصویر مرجعیت
محل مراجعه دیگران بودن، مرجع تقلید بودن
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مرجح در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)، جمع مرجح درحالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرتجلات
تصویر مرتجلات
جمع مرتجله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرامات
تصویر مرامات
همدیگر را تیر انداختن
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مجرده، اماتکان سیامکان جمع مجرده (مجرد) توضیح عقول و نفوس را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مرسله، فرستادگان و: اسپان، باد ها، فرشتگان، جمع مرسله، فرستندگان جمع مرسله (مرسل)، فرشتگان، بادها، اسبان اسبها، جمع مرسله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرشدات
تصویر مرشدات
جمع مرشده، جمع مرشده
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مرصعه، گوهرنشان ها جمع مرصعه: ... و مرصعات الفاظ و معانی او را چون طوق وگوشوار از گوش و گردن انقیاد در آویزند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجربات
تصویر مجربات
جمع مجربه (مجرب)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترجحات
تصویر ترجحات
جمع ترجح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مترشحات
تصویر مترشحات
جمع مترشحه، زهناکان تراوه ها جمع مترشحه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مباحات
تصویر مباحات
جمع مباح، روا ها شایست ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترشحات
تصویر ترشحات
جمع ترشح ترشحات معده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترجیات
تصویر ترجیات
جمع ترجی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترجیحات
تصویر ترجیحات
جمع ترجیح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جراحات
تصویر جراحات
جمع جراحت زخمها ریشها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرجوحات
تصویر مرجوحات
جمع مرجوحه (مرجوح)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرشحات
تصویر مرشحات
جمع مرشحه، جمع مرشحه
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مربیه، همبک ها ریچارها، جمع مربیه، ارمگان ها پرورندگان جمع مربیه: مربیات: دویست و هفتاد من. . ، جمع مربیه
فرهنگ لغت هوشیار