جدول جو
جدول جو

معنی مرتکب - جستجوی لغت در جدول جو

مرتکب
اقدام کننده به کاری به ویژه کار زشت
تصویری از مرتکب
تصویر مرتکب
فرهنگ فارسی عمید
مرتکب
(مُ تَ کِ)
با تهور به کاری درآینده. (از اقرب الموارد). شروع کننده در کاری. (غیاث اللغات) (آنندراج). آغازنده. مشغول شونده. (ناظم الاطباء) ، سوارشونده. (فرهنگ نظام) (غیاث اللغات). برنشیننده. (ناظم الاطباء) ، به عمل آورنده. (غیاث اللغات). بجا آورندۀ کاری. (فرهنگ فارسی معین) ، گناه کننده. (غیاث اللغات) (آنندراج). اقدام کننده به کاری بد یا گناهی. (فرهنگ فارسی معین) ، دچارشونده. (ناظم الاطباء). رجوع به معنی اول شود.
- مرتکب شدن، مرتکب کاری شدن. مبادرت و اقدام به کاری (اغلب ناشایسته و بد) کردن
لغت نامه دهخدا
مرتکب
اقدام کننده بکاری
تصویری از مرتکب
تصویر مرتکب
فرهنگ لغت هوشیار
مرتکب
((مُ تَ کِ))
انجام دهنده کاری ناروا
تصویری از مرتکب
تصویر مرتکب
فرهنگ فارسی معین
مرتکب
انجام دهنده، اقدام کننده
فرهنگ واژه مترادف متضاد
مرتکب
الجاني
تصویری از مرتکب
تصویر مرتکب
دیکشنری فارسی به عربی
مرتکب
Perpetrator
تصویری از مرتکب
تصویر مرتکب
دیکشنری فارسی به انگلیسی
مرتکب
auteur
تصویری از مرتکب
تصویر مرتکب
دیکشنری فارسی به فرانسوی
مرتکب
perpetrador
تصویری از مرتکب
تصویر مرتکب
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
مرتکب
perpetrador
تصویری از مرتکب
تصویر مرتکب
دیکشنری فارسی به پرتغالی
مرتکب
Täter
تصویری از مرتکب
تصویر مرتکب
دیکشنری فارسی به آلمانی
مرتکب
sprawca
تصویری از مرتکب
تصویر مرتکب
دیکشنری فارسی به لهستانی
مرتکب
преступник
تصویری از مرتکب
تصویر مرتکب
دیکشنری فارسی به روسی
مرتکب
злочинець
تصویری از مرتکب
تصویر مرتکب
دیکشنری فارسی به اوکراینی
مرتکب
مرتکب، عامل
دیکشنری اردو به فارسی
مرتکب
ผู้กระทำผิด
تصویری از مرتکب
تصویر مرتکب
دیکشنری فارسی به تایلندی
مرتکب
مرتکب
تصویری از مرتکب
تصویر مرتکب
دیکشنری فارسی به اردو
مرتکب
mkosaji
تصویری از مرتکب
تصویر مرتکب
دیکشنری فارسی به سواحیلی
مرتکب
עוֹבֵר עֲבֵירָה
تصویری از مرتکب
تصویر مرتکب
دیکشنری فارسی به عبری
مرتکب
犯人
تصویری از مرتکب
تصویر مرتکب
دیکشنری فارسی به ژاپنی
مرتکب
犯罪者
تصویری از مرتکب
تصویر مرتکب
دیکشنری فارسی به چینی
مرتکب
dader
تصویری از مرتکب
تصویر مرتکب
دیکشنری فارسی به هلندی
مرتکب
fail
تصویری از مرتکب
تصویر مرتکب
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
مرتکب
pelaku
تصویری از مرتکب
تصویر مرتکب
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
مرتکب
অপরাধী
تصویری از مرتکب
تصویر مرتکب
دیکشنری فارسی به بنگالی
مرتکب
अपराधी
تصویری از مرتکب
تصویر مرتکب
دیکشنری فارسی به هندی
مرتکب
autore del reato
تصویری از مرتکب
تصویر مرتکب
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
مرتکب
범인
تصویری از مرتکب
تصویر مرتکب
دیکشنری فارسی به کره ای

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مرتقب
تصویر مرتقب
محافظ و نگهبان، مراقب، چشم دارنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرتعب
تصویر مرتعب
ترسنده، آنکه از چیزی بترسد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرتکو
تصویر مرتکو
گنجشک عصفور
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مرکب، رهواران جمع مرکب: بفرمود تا بوجه اعظام و احترام باسازوعدت و آلت و اهبت و مراکب و موالی با سرخانه و اهالی گردد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مترکب
تصویر مترکب
بر هم نشیننده و استوار گردنده
فرهنگ لغت هوشیار
مرتکبه در فارسی مونث مرتکب بنگرید به مرتکب مونث مرتکب جمع مرتکبات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرتکز
تصویر مرتکز
جایگزین ثابت مستقر جایگزین
فرهنگ لغت هوشیار