جدول جو
جدول جو

معنی مرتجم - جستجوی لغت در جدول جو

مرتجم(مُ تَ جِ)
نعت فاعلی است از ارتجام. رجوع به ارتجام شود
لغت نامه دهخدا
مرتجم(مُ تَ جَ)
نعت مفعولی است از ارتجام. رجوع به ارتجام شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مرتجل
تصویر مرتجل
ویژگی شعر یا نثری که بدون تامل، مقدمه و تفکر گفته شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مترجم
تصویر مترجم
کسی که سخنی را از زبانی به زبان دیگر ترجمه می کند، کنایه از بازگو کننده، بیان کننده مثلاً این شعر مترجم احساسات شاعر است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرتجی
تصویر مرتجی
امیدوار، آنکه نسبت به برآورده شدن آرزویش خوشبین باشد، آرزومند، متوقع، مایۀ امید، راجی، بیوسنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مترجم
تصویر مترجم
ترجمه شده، مطلبی که از زبانی به زبان دیگر ترجمه شده است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منتجم
تصویر منتجم
طلوع کرده، تابان، درخشان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرتجع
تصویر مرتجع
مقابل متجدّد، کهنه پسند، بازگشت کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرتجل
تصویر مرتجل
ویژگی کسی که بدون تفکر شعر یا نثر می گوید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرتسم
تصویر مرتسم
چیزی که بر آن نقش و رسم کشیده شده، نقش بسته شده، ویژگی فرمان اطاعت شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مترجم
تصویر مترجم
ترجمه کرده شده و از زبانی به زبانی دیگر بیان کرده شده
فرهنگ لغت هوشیار
نگاشته نگارین، زر بافت زر دوخت، رستاد جامگی زموده پذیر (زموده نقش) منقش نگارین شده، زر دوزی شده، مرسوم: شکل شاگرد غلامانه مکن گر چه این قاعده مرتسم است. (خاقانی) نقش گیرنده نقش پذیر منقوش جمع مرتسمین
فرهنگ لغت هوشیار
آمده زود سر ود زود گفت کلامی (شعر یانثر) که بدون تفکر و تامل گفته شود. کسی که بدون تفکر و تامل سخنی (شعر یا نثر) گوید جمع مرتجلین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرتجع
تصویر مرتجع
بازگردنده، بازگشت کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرتجح
تصویر مرتجح
گرداینده، مایل گردنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرتسم
تصویر مرتسم
((مُ تَ سَ))
منقش، زردوزی شده، مرسوم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مرتجع
تصویر مرتجع
((مُ تَ جِ))
بازگشت کننده، کهنه پسند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مرتجل
تصویر مرتجل
((مُ تَ جَ))
شعر یا سخنی که بی تأمل گفته شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مترجم
تصویر مترجم
((مُ تَ جِ))
کسی که مطلبی را از زبانی به زبان دیگر ترجمه کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مرتسم
تصویر مرتسم
((مُ تَ س))
نقش گیرنده، نفش پذیر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مترجم
تصویر مترجم
((مُ تَ جَ))
از زبان دیگر گردانده، ترجمه شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مرتجع
تصویر مرتجع
واپسگرا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مترجم
تصویر مترجم
ترزبان، برگرداننده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مترجم
تصویر مترجم
Interpreter, Translator
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مترجم
تصویر مترجم
interprète, traducteur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مترجم
تصویر مترجم
intérprete, tradutor
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مترجم
تصویر مترجم
Dolmetscher, Übersetzer
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مترجم
تصویر مترجم
tłumacz
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مترجم
تصویر مترجم
переводчик
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مترجم
تصویر مترجم
перекладач
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مترجم
تصویر مترجم
tolk, vertaler
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مترجم
تصویر مترجم
intérprete, traductor
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مترجم
تصویر مترجم
interprete, traduttore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مترجم
تصویر مترجم
अनुवादक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مترجم
تصویر مترجم
penerjemah
دیکشنری فارسی به اندونزیایی