جدول جو
جدول جو

معنی مربوطه - جستجوی لغت در جدول جو

مربوطه
وابسته
تصویری از مربوطه
تصویر مربوطه
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مربوط
تصویر مربوط
بسته شده، وابسته، بربسته
فرهنگ فارسی عمید
(مِ بَ طَ)
آنچه به وی بندند ستور را. (منتهی الارب). مربط. (متن اللغه). رجوع به مربط شود، دوال باریک که بالای چوب پالان بندند. (منتهی الارب) (از متن اللغه). ج، مرابط
لغت نامه دهخدا
(مَ طَ)
مؤنث مسبوط که نعت مفعولی از مصدر سبط است. رجوع به سبط و مسبوط شود، نعجه مسبوطه، میش موی تراشیده. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مَ قَ)
تأنیث مربوق است. رجوع به مربوق و ربق شود
لغت نامه دهخدا
(مَ عَ)
زمین آبیاری شده از باران بهاری. (ناظم الاطباء) ، تأنیث مربوع است. رجوع به مربوع شود
لغت نامه دهخدا
(مَ طَ)
هرچیز آرزوشده و دولت و ثروت. (ناظم الاطباء) ، در فرهنگ گشایش نامه به معنی جعد کرده شده نوشته و در کتب لغت یافته نشد مگر به معنی حسدکرده شده. (غیاث) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
بسته. (منتهی الارب). محکم کرده و بسته شده. (از اقرب الموارد). بند کرده شده، متعلق. منسوب. (ناظم الاطباء). وابسته. ربط داده شده.
- مربوط بودن با کسی، با او پیوستگی یا دوستی یا آمد و رفت داشتن. با وی در ارتباط بودن. با او رابطه داشتن: در قزوین با خواجه افضل ترکه مختلط و مربوط بود. (عالم آراء از فرهنگ فارسی معین).
- مربوط بودن کاری یا سخنی به کسی، متعلق بدو بودن. او را در آن کار سهمی و نفعی بودن. او را در آن امر حقی و دخلی بودن.
- مربوط کردن، ربط دادن. بهم پیوستن.
، مرتب. (ناظم الاطباء). بهم پیوسته. مرتبط با هم. دارای رابطه و پیوند.
- سخن مربوط، سخنی که مبتدا و خبرش معلوم و مرتب و منظم باشد. مقابل سخن نامربوط که در آن موضوع ها بهم ربطی ندارند و کنایه از پرت و پلا و جفنگ و بی معنی است
لغت نامه دهخدا
تصویری از مضبوطه
تصویر مضبوطه
مونث مضبوط: نگاهداشته، بایگانی شده مونث مضبوط، جمع مضبوطات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مربوط
تصویر مربوط
محکم کرده و بسته شده، پروریده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مربوط
تصویر مربوط
((مَ))
بسته شده، وابسته، دارای پیوند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مربوط
تصویر مربوط
پیوسته، پیونددار، وابسته
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مربوط
تصویر مربوط
متعلّقٌ ب
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از مربوط
تصویر مربوط
Corresponding, Pertinent, Relevant
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مربوط
تصویر مربوط
correspondant, pertinent
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مربوط
تصویر مربوط
correspondente, pertinente, relevante
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مربوط
تصویر مربوط
相应的 , 相关的
دیکشنری فارسی به چینی
مشترک، یکپارچه شده است
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از مربوط
تصویر مربوط
متعلق , متعلق , متعلق
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از مربوط
تصویر مربوط
সম্পর্কিত , প্রাসঙ্গিক , প্রাসঙ্গিক
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مربوط
تصویر مربوط
ที่เกี่ยวข้อง , เกี่ยวข้อง , ที่เกี่ยวข้อง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از مربوط
تصویر مربوط
inayohusiana, husika
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از مربوط
تصویر مربوط
対応する , 関連する , 関連のある
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از مربوط
تصویر مربوط
해당하는 , 관련된 , 관련된
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مربوط
تصویر مربوط
תואם , רָלוּאִי , רלוונטי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مربوط
تصویر مربوط
entsprechend, zutreffend, relevant
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مربوط
تصویر مربوط
karşılık gelen, ilgili
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از مربوط
تصویر مربوط
yang bersangkutan, relevan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مربوط
تصویر مربوط
संबंधित , प्रासंगिक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مربوط
تصویر مربوط
corrispondente, pertinente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مربوط
تصویر مربوط
overeenkomstig, relevant
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مربوط
تصویر مربوط
відповідний , відповідний , відповідний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مربوط
تصویر مربوط
соответствующий , уместный , актуальный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مربوط
تصویر مربوط
odpowiadający, istotny, odpowiedni
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مربوط
تصویر مربوط
correspondiente, pertinente, relevante
دیکشنری فارسی به اسپانیایی