جدول جو
جدول جو

معنی مراتع - جستجوی لغت در جدول جو

مراتع
چراگاه ها
تصویری از مراتع
تصویر مراتع
فرهنگ واژه فارسی سره
مراتع
جمع مرتع، واسترها گاویت ها چراگاه ها جمع مرتع چراگاهها: ... و در خفض عیش و لذت عمر بامن و استنامت و فراغ دل و استقامت حال در آن مراتع و مراعی بی زحمت حافظ و منت راعی بسر میبردند
فرهنگ لغت هوشیار
مراتع
((مَ تِ))
جمع مرتع، چراگاه ها
تصویری از مراتع
تصویر مراتع
فرهنگ فارسی معین
مراتع
مرتع ها، چراگاه ها، جاهای چریدن حیوانات علف خوارها، جمع واژۀ مرتع
تصویری از مراتع
تصویر مراتع
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مراجع
تصویر مراجع
بازیابه ها، بن مایه ها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مراتب
تصویر مراتب
چگونگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مراجع
تصویر مراجع
مرجع ها، محل های بازگشت، جمع واژۀ مرجع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرابع
تصویر مرابع
مربع ها، بارانهای بهاری، جاهای اقامت در فصل بهار، جمع واژۀ مربع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرافع
تصویر مرافع
دادستان، داد گوی (وکیل دادگستری) داد گزار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مراجع
تصویر مراجع
جمع مرجع، محلهای رجوع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مراتب
تصویر مراتب
درجات، طبقات، رتبه ها
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مربع، جای ها جایباش ها، خانه های بهاری (در یکی از واژه نامه ها این واژه را برابر با باران های بهاری دانسته اند جمع مربع. بارانهای بهاری، جای بارشهای بهار محلهای اقمات در بهار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مراجع
تصویر مراجع
((مَ جِ))
جمع مرجع
مراجع تقلید: مجتهدانی که مردم از آنان در احکام شرعی تقلید کنند
مراجع قانون: منابعی که قوانین از آن ها اقتباس و استنباط شده است
مراجع قانونی: مؤسسات و اداراتی که بر طبق قانون برای مراجعه افراد به منظور تنظیم روابط افراد با هم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مراجع
تصویر مراجع
((مُ جِ))
در تداول فارسی به معنای مراجعه کننده، رجوع کننده، جمع مراجعین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مراتب
تصویر مراتب
((مَ تِ))
جمع مرتبه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مرابع
تصویر مرابع
((مَ بِ))
جمع مربع. منازل، جای اقامت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مراجع
تصویر مراجع
رجوع کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مراتب
تصویر مراتب
مرتبه ها، مقام ها، منزلت ها، پایه ها، بارها، دفعه ها، در تصوف مراحل سلوک، طبقه های ساختمان، جمع واژۀ مرتبه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرتع
تصویر مرتع
چراگاه، چمنزار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از راتع
تصویر راتع
چرا کننده، چرنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرات
تصویر مرات
مره ها، بارها، دفعه ها، شماره ها، تعدادها، جمع واژۀ مره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرتع
تصویر مرتع
چراگاه، چمن سبزه زار، چراگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راتع
تصویر راتع
((تِ))
چراکننده، چرنده، کسی که در نعمت و آسایش باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مرات
تصویر مرات
((مَ رّ))
ج. مره، دفعه ها، مرتبه ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مرتع
تصویر مرتع
((مَ تَ))
چراگاه، جمع مراتع
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مرتع
تصویر مرتع
چراگاه، جای چریدن حیوانات علف خوار، علفزار، چرازار، سبزه زار، چرام، مسارح، چراجای، چرامین، چراخوٰار، چراخور
فرهنگ فارسی عمید