جدول جو
جدول جو

معنی مرآت - جستجوی لغت در جدول جو

مرآت
آیینه، سجنجل، آینه، قطعۀ شیشه که در پشت آن قلع و جیوه مالیده باشند، نور را منعکس می کند و انسان چهرۀ خود را در آن می بیند، به اندازه ها و شکل های مختلف ساخته می شود
کنایه از هر چیز روشن و پاک
تصویری از مرآت
تصویر مرآت
فرهنگ فارسی عمید
مرآت
آینه، آئینه
تصویری از مرآت
تصویر مرآت
فرهنگ لغت هوشیار
مرآت
((مِ))
آیینه، جمع مرایا، مرائی
تصویری از مرآت
تصویر مرآت
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مرمت
تصویر مرمت
بازسازی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مراآت
تصویر مراآت
نمودن، نمایش دادن، به رخ کشیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مروت
تصویر مروت
جوانمردی، مردمی، مردانگی، نرم دلی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرات
تصویر مرات
مره ها، بارها، دفعه ها، شماره ها، تعدادها، جمع واژۀ مره
فرهنگ فارسی عمید
رها مشود نجات نیابد: سراو باغ چوبی کتخدای خواهد ماند گل و بنفشه مرست و سرای و باغ مرست. (فرخی) مرویاد نروید. توضیح در فرگ رشیدی آمده: مرست (بفتح میم و ضم را) یعنی روییده مشو و (بفتح را) یعنی رسته مکش. بهر دو معنی فرخی گوید: سرا و باغ... در فرهنگ (جهانگیری) بمعنی همانا گفته و همین بیت آورده و درین تامل است. در انجمن آرا مانند رشیدی معنی شده. مولف فرهنگ نظام و فرخی اعتراض کرده که در مقام دعا ونفرین قاعده این است که فعل امر با حرف نفی (مراد نهی است) گفته شود پس باید گفته باشد مرو یاد و مرهاد لیکن چنین نکرده بلکه حرف نفی (مراد نهی است) با فعل ماضی استعمال کرده دیگر اینکه از مصدر رستن به معنی صف بستن تنها اسم مفعول (رسته) استعمال شده خود مصدر و باقی مشتقات استعمال نشده. اما باید دانست که رشیدی و هدایت دو فعل را نهی گرفته اند و در مصراع دوم ظاهرا گل و بنفشه و سرای و باغ را بصورت ندا خوانده اند و در این صورت هم قاعده این است که میم نهی بر سر امر در آید ولی چون بخفت به معنی بخواب و جست در شعر منوچهری به معنی بجه آمده پس فعل نهی آنها نیز بهمین صورت ممکن است استعمال شود. در هر صورت معنی کلمه دوم رسته مکش نیست و ظاهرا از رستن (بفتح اول رهیدن) است یعنی رها مشود و نجات نیابد. باید دانست که این بیت در متن دیوان فرخی چاپ عبدالرسولی نیامده و در مقدمه صفحه یب جزو ابیات منقول از فرهنگها یاد شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرآه
تصویر مرآه
مرآت در فارسی: دید گاه چشم انداز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرآء
تصویر مرآء
مرآت در فارسی: آیینه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مروت
تصویر مروت
جوانمردی، فتوت، انصاف، بزرگواری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرمت
تصویر مرمت
تعمیر و اصلاح هر چیز، تدارک، ترمیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مروت
تصویر مروت
((مُ رُ وَّ))
جوانمردی، مردانگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مرمت
تصویر مرمت
((مَ رَ مَّ))
تعمیر و اصلاح هرچیز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مرات
تصویر مرات
((مَ رّ))
ج. مره، دفعه ها، مرتبه ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مرمت
تصویر مرمت
تعمیر کردن، اصلاح کردن بنا یا چیز دیگر، کنایه از بهبود بخشیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مآت
تصویر مآت
مائه ها، صدها، سده ها، جمع واژۀ مائه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرت
تصویر مرت
((مَ رَّ))
یک بار، یک دفعه، جمع مرات، مرار
فرهنگ فارسی معین