معنی مرات - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با مرات
مرات
- مرات
- مره ها، بارها، دفعه ها، شماره ها، تعدادها، جمعِ واژۀ مره
فرهنگ فارسی عمید
مرات
- مرات
- جَمعِ واژۀ مَرَّه. (ترجمان علامۀ جرجانی ص 87). دفعات. بارها: به کرات و مرات، به دفعات. رجوع به مَرَّه شود
لغت نامه دهخدا