جدول جو
جدول جو

معنی مدفوعه - جستجوی لغت در جدول جو

مدفوعه
(مَ عَ)
تأنیث مدفوع. رجوع به مدفوع شود
لغت نامه دهخدا
مدفوعه
مدفوعه در فارسی مونث مدفوع: بنگرید به مدفوع مونث مدفوع جمع مدفوعات
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مدفوع
تصویر مدفوع
آنچه از بدن انسان خارج و دفع شود، دفع شده، رانده شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مجموعه
تصویر مجموعه
آنچه از اجزای کوچک تر تشکیل شود، کتاب یا هر گونه نوشته ای که از بخش ها و موضوعات گوناگون تهیه شده باشد، مجموع، اشیای قیمتی یا هنری که در یک جا جمع شده باشند، کلکسیون، جای جمع شدن، مجمع، برای مثال ای روی دلارایت مجموعۀ زیبایی / مجموع چه غم دارد از من که پریشانم (سعدی۲ - ۵۰۹)
فرهنگ فارسی عمید
(مَ فَ عَ)
اموالی که می دهند به دیگری و دفع میکنند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مَ عَ)
تأنیث مرفوع، که نعت مفعولی است از مصدر رفع. رجوع به مرفوع و رفع شود.
- احادیث مرفوعه، حدیثهای مرفوع، مرفوع از احادیث. رجوع به مرفوع و حدیث شود.
، بالا برده شده. بلند داشته و برداشته شده و برافراشته: فرش مرفوعه. (قرآن 33/56). فی صحف مکرمه. مرفوعه مطهره. (قرآن 13/80 و 14). فیها سرر مرفوعه. (قرآن 13/88)
لغت نامه دهخدا
(مَ نَ)
تأنیث مدفون. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به مدفون و نیز رجوع به دفین و دفینه شود
لغت نامه دهخدا
(مَ عَ)
تأنیث مشفوع. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مِ فَ عَ)
آلت دفع. (ناظم الاطباء). رجوع به مدفع شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از مدفوعات
تصویر مدفوعات
جمع مدفوعه، پلیدی جمع مدفوعه (مدفوع)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محفوره
تصویر محفوره
محفوری: زیلو آبچین گلیم که در (محفور) بافند
فرهنگ لغت هوشیار
مرجوعه در فارسی مونث مرجوع: بازگشت داده پس فرستاده مولیده مونث مرجوع جمع مرجوعات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مدلوله
تصویر مدلوله
مونث مدلول جمع مدلولات
فرهنگ لغت هوشیار
مدخوله در فارسی مونث مدخول: مرد دیده شوی دیده، درونیده، زن لاغر، زن تبه مغز، مخ میان پوسیده خرما بن میان پوسیده مونث مدخول. داخل شده، زنی که در عقل وی فساد بود، زن لاغر، خرمابن میان پوسیده، زن شوهر دیده غیر باکره جمع مدخولات
فرهنگ لغت هوشیار
مداومت در فارسی پتاییدن برزیدن، پی گیری دنباله دادن 3 پایداری پا بر جایی
فرهنگ لغت هوشیار
مدافعت و مدافعه در فارسی: وانش پافند پاد آفند ایستادگی راندن پس زدن همدیگر را راندن و دور کردن دفاع کردن: از بیم جان دلها بر مرگ نهاده بمدافعه و مقابله بایستادند، حمایت و جانبداری کردن از کسی جمع مدافعات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مدیونه
تصویر مدیونه
مونث مدیون بدهکار نیشک مونث مدیون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مدهوشه
تصویر مدهوشه
مدهوشه در فارسی مونث مدهوش بنگرید به مدهوش مونث مدهوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مزروعه
تصویر مزروعه
مزروعه در فارسی مونث مزروع: کشته مونث مزروع: اراضی مزروعه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محفوظه
تصویر محفوظه
مونث محفوظ جمع محفوظات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجموعه
تصویر مجموعه
جمع شده و گرد آمده و گرد آورنده و فراهم آمده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مداواه
تصویر مداواه
مداوا و مداوات در فارسی: چارک به سازش به سازش درمان
فرهنگ لغت هوشیار
مداوله و مداولت در فارسی: پتاییدن (مداوم بودن)، شورش زمانه دگر گشت زمانه، چرخ زدن مداومت، دور زدن، انقلاب زمانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متنوعه
تصویر متنوعه
مونث متنوع: فنون متنوعه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متفرعه
تصویر متفرعه
متفرعه در فارسی مونث متفرع: فرجستک ستاک مونث متفرع جمع متفرعات
فرهنگ لغت هوشیار
متبوعه در فارسی مونث متبوع: پیروی شده سالار مونث متبوع: وزارت متبوعه جمع متبوعات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مدفوع
تصویر مدفوع
دفع شده
فرهنگ لغت هوشیار
مدفونه در فارسی مونث مدفون: بنگرید به مدفون مونث مدفون جمع مدفونات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مدفوع
تصویر مدفوع
((مَ))
دفع شده، رانده شده، گه، نجاستی که از مقعد انسان خارج شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مجموعه
تصویر مجموعه
((مَ عَ یا عِ))
چیزهایی که در یک جا گرد آمده باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از محفوره
تصویر محفوره
((مَ رَ یا رِ))
زیلو و قطیفه خواب دار که مردم فرش خانه و غیره کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مدافعه
تصویر مدافعه
((مُ فِ عَ یا عِ))
یکدیگر را راندن و دور کردن، دفاع کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مجموعه
تصویر مجموعه
انبوهه، گردآور، کوده، گردایه، گردآیه، گردآورد، جنگ
فرهنگ واژه فارسی سره
براز، پلیدی، سرگین، فضله، گه، نجاست
فرهنگ واژه مترادف متضاد
اگر کسی در خواب ببیند که در حال مدفوع کردن است و مردم نیز، به او نگاه میکنند، باید از اعمالی که مایه آبروریزی هستند به شدت بپرهیزد. اگر کسی در خواب ببیند که در بسترش مدفوع میکند، زنش را طلاق میدهد و به بیماری درازمدتی مبتلا میگردد و اگر ببیند که بدن و لباسهایش را به مدفوع و نجاست آلوده کرد، مرتکب جرم و گناهی میشود. خالد بن علی بن محد العنبری
خواب مدفوع: پول و گرایش به پوچ گرایی
مدفوع نوزاد روی تخت: امتیاز بزرگی نصیبتان میشود
مدفوع حیوانات: منفعتهای بزرگ براحتی نصیب شما می شود.
هرنوع مدفوع دیگر: هدیه پرارزشی دریافت میکنید. کتاب سرزمین رویاها
فرهنگ جامع تعبیر خواب