راننده و دورکننده. (آنندراج). کسی که دفع می کند و دور می نماید. مدافعه کننده و از خود دورکننده. (از ناظم الاطباء). که از شخصی یا شهری یا جائی در مقابل استیلا و دست اندازی تعرض کننده و دشمن دفاع میکند: مدافع شهر. مدافع کشور. مدافع ناموس و جز آن، دفاع کننده. - وکیل مدافع، نماینده ای که در مراجع قضائی از حق یکی از طرفین دعوی دفاع می کند و ازتجاوز به حقوق او جلوگیری می نماید. رجوع به ذیل وکیل شود. ، مزاحم. متعرض. (ناظم الاطباء) : در ایالت آن حدود بی منازعی و مدافعی متمکن بود. (ترجمه تاریخ یمینی ص 288)
راننده و دورکننده. (آنندراج). کسی که دفع می کند و دور می نماید. مدافعه کننده و از خود دورکننده. (از ناظم الاطباء). که از شخصی یا شهری یا جائی در مقابل استیلا و دست اندازی تعرض کننده و دشمن دفاع میکند: مدافع شهر. مدافع کشور. مدافع ناموس و جز آن، دفاع کننده. - وکیل مدافع، نماینده ای که در مراجع قضائی از حق یکی از طرفین دعوی دفاع می کند و ازتجاوز به حقوق او جلوگیری می نماید. رجوع به ذیل وکیل شود. ، مزاحم. متعرض. (ناظم الاطباء) : در ایالت آن حدود بی منازعی و مدافعی متمکن بود. (ترجمه تاریخ یمینی ص 288)
خیک کهنه. (منتهی الارب). مشک آبی کهنه. (از متن اللغه) ، شتر رمیده و بنده گریخته، یا آنکه بی حاجت مانند گریختگان هر سو رود از مردم و شتر. (منتهی الارب). شتر یا انسان بیهوده پوی. (از متن اللغه) ، رکیه مدفان، چاه انباشته. (منتهی الارب) : بئر مندفنه. (از متن اللغه)
خیک کهنه. (منتهی الارب). مشک آبی کهنه. (از متن اللغه) ، شتر رمیده و بنده گریخته، یا آنکه بی حاجت مانند گریختگان هر سو رود از مردم و شتر. (منتهی الارب). شتر یا انسان بیهوده پوی. (از متن اللغه) ، رکیه مدفان، چاه انباشته. (منتهی الارب) : بئر مندفنه. (از متن اللغه)