جدول جو
جدول جو

معنی مدعس - جستجوی لغت در جدول جو

مدعس
(مُدْ دَ عَ)
جای کماج پختن در بادیه و تنور بریانی. (منتهی الارب). جای نان پختن و جای بریان کردن در بادیه و آنجا که ریگ داغ یا خاکستر گرم (مله) است بریان کردن گوشت را. (از اقرب الموارد). جائی که آتش ریخته گوشت کباب می کنند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
مدعس
(مُ دَعْ عِ)
آنکه نیزه می زند. (ناظم الاطباء). نیزه درزننده. (آنندراج) : دعّسه بالرمح، دعسه، طعنه، شدد للکثره. (از متن اللغه)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مدرس
تصویر مدرس
درس دهنده، آموزگار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مدعو
تصویر مدعو
دعوت شده، خوانده شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مدلس
تصویر مدلس
خدعه کننده، عوام فریب، کسی که عیب خود یا عیب کالای خود را پنهان کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مدعا
تصویر مدعا
آنچه مورد ادعا قرار گرفته، مورد ادعا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مدعی
تصویر مدعی
ادعا کننده، دشمن، کسی که از چیزی لاف می زند که ندارد، در علم حقوق خواهان، کسی که با دیگری دعوی دارد، دعوی کننده
فرهنگ فارسی عمید
(مُ دَ سِ)
حمله آورنده. (آنندراج). آنکه حمله میکند بر دیگری. (ناظم الاطباء) ، شتران پامال کننده و شکننده حوض. (آنندراج). رجوع به دعسقه شود
لغت نامه دهخدا
(مُ دَ سِ)
شتابی کننده و تیزرونده. (آنندراج). تیز و شتاب رونده. (ناظم الاطباء). نعت فاعلی است از دعسجه. رجوع به دعسجه شود
لغت نامه دهخدا
مهمان فرا خوانده ماهمان خوانده شده دعوت شده جمع مدعوین. توضیح مدعو اسم مفعول از دعا ید عود عوه است و بجای حمله متداول امروز نزد فلانی موعود هستم باید گفت: مدعو هستم) یعنی بانجا خوانده شده ام ودعوت دارم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مدرس
تصویر مدرس
جای تدریس، آموزشگاه
فرهنگ لغت هوشیار
هرآنچه ادعا کرده میشود و طلب کرده میشود، مراد، آرزو، خواهش، مقصود، اراده، غرض
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرعس
تصویر مرعس
آلخالخور آشغالخور کبوتر لغ: گونه ای کبوتر فربه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مدعی
تصویر مدعی
دعوی کرده شده، آرزو کرده شده
فرهنگ لغت هوشیار
جو فروش گندم نما آک نهاننده ماده رند (گویش افغانی) آسمند آنکه عیب کالای خود را از خریداران پنهان کند، خدعه کننده، کسی که خود را مقدس جلوه دهد و نباشد جمع مدلسین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مدعو
تصویر مدعو
((مَ عُ وّ))
دعوت شده، خوانده شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مدرس
تصویر مدرس
((مُ دَ رِّ))
معلم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مدرس
تصویر مدرس
((مَ رَ))
جای درس گفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مدلس
تصویر مدلس
((مُ دَ لِّ))
آن که عیب کالای خود را از خریداران پنهان کند، خدعه کننده، کسی که خود را مقدس جلوه دهد و نباشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مدعی
تصویر مدعی
((مُ دَّ))
خواهان، ادعا کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مدعی
تصویر مدعی
((مُ دَّ عا))
دعوی کرده شده، ادعا کرده شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مدرس
تصویر مدرس
آموزگار، استاد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مدعا
تصویر مدعا
داویده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مدعی
تصویر مدعی
خواهان، خواستار، داونده، داومند
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مدعی
تصویر مدعی
Claimant, Litigant, Postulator, Pretender
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مدعی
تصویر مدعی
demandeur, plaideur, postulateur, prétendant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مدعی
تصویر مدعی
reclamante, litigante, postulador, pretendente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مدعی
تصویر مدعی
Kläger, Postulator, Angeber
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مدعی
تصویر مدعی
powód, postulant, pretendent
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مدعی
تصویر مدعی
истец , постулятор , претендент
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مدعی
تصویر مدعی
позивач , постулятор , претендент
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مدعی
تصویر مدعی
eiser, postulant, pretendent
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مدعی
تصویر مدعی
demandante, litigante, postulador, pretendiente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مدعی
تصویر مدعی
ricorrente, litigante, postulatore, pretendente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مدعی
تصویر مدعی
अभियुक्त , याचिकाकर्ता , प्रस्तावक , दावेदार
دیکشنری فارسی به هندی