کبوتر ماده که بر نر تن دردهد و رام گردد برای سفاد. (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از متن اللغه). نعت فاعلی است ازدربخه. رجوع به دربخه شود، مرد پشت خم کرده و فروتن. (ناظم الاطباء) : دربخ الرجل، طأطاء رأسه و بسط ظهره. (از متن اللغه). رجوع به دربخه شود
کبوتر ماده که بر نر تن دردهد و رام گردد برای سفاد. (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از متن اللغه). نعت فاعلی است ازدربخه. رجوع به دربخه شود، مرد پشت خم کرده و فروتن. (ناظم الاطباء) : دربخ الرجل، طأطاء رأسه و بسط ظهره. (از متن اللغه). رجوع به دربخه شود
آنکه از ترس می دود. (ناظم الاطباء). دونده از ترس. (آنندراج). نعت فاعلی است از دربحه، آنکه پشت خم می کند و فروتنی می نماید. (ناظم الاطباء). خم کننده پشت خود را و رام و خوار گردنده. (آنندراج). متذلل. (متن اللغه). رجوع به دربحه شود
آنکه از ترس می دود. (ناظم الاطباء). دونده از ترس. (آنندراج). نعت فاعلی است از دربحه، آنکه پشت خم می کند و فروتنی می نماید. (ناظم الاطباء). خم کننده پشت خود را و رام و خوار گردنده. (آنندراج). متذلل. (متن اللغه). رجوع به دَرْبَحَه شود
شکیبائی نماینده در کارزار وقت شدت و فرار. (آنندراج) (از اقرب الموارد). نعت فاعلی است از تدریب. رجوع به تدریب شود، کسی که درمی آید در زمین دشمنان از بلاد روم. (ناظم الاطباء) : ادرب القوم، دخلوا ارض العدو من بلاد الروم. (اقرب الموارد) ، رجل مدرب، مرد مجرب. آزماینده. (ناظم الاطباء)
شکیبائی نماینده در کارزار وقت شدت و فرار. (آنندراج) (از اقرب الموارد). نعت فاعلی است از تدریب. رجوع به تدریب شود، کسی که درمی آید در زمین دشمنان از بلاد روم. (ناظم الاطباء) : ادرب القوم، دخلوا ارض العدو من بلاد الروم. (اقرب الموارد) ، رجل مدرب، مرد مجرب. آزماینده. (ناظم الاطباء)