معنی مدخلیت - جستجوی لغت در جدول جو
مدخلیت
دخالت، تاثیر
ادامه...
دخالت، تاثیر
فرهنگ واژه مترادف متضاد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر مدالست
مدالست
فریب دادن، فریفتن، ستم کردن
ادامه...
فریب دادن، فریفتن، ستم کردن
فرهنگ فارسی عمید
مدخلی
(مُ خَ)
لئامت. پستی. بخل. فرومایگی. مدخل بودن:
آفتاب جودت ار نور افکند بر مدخلی
در زمان چون سایه بگریزد ز طبعش مدخلی.
سوزنی
ادامه...
لئامت. پستی. بخل. فرومایگی. مدخل بودن:
آفتاب جودت ار نور افکند بر مدخلی
در زمان چون سایه بگریزد ز طبعش مدخلی.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
تصویر دخلیات
دخلیات
زرین پران هزار آوایان
ادامه...
زرین پران هزار آوایان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر مدالست
مدالست
یکدیگر را فریب دادن فریفتن، ستم کردن، فریفتکاری، جور ستم
ادامه...
یکدیگر را فریب دادن فریفتن، ستم کردن، فریفتکاری، جور ستم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر مداخلت
مداخلت
دست اندازی و مباشرت، دخالت
ادامه...
دست اندازی و مباشرت، دخالت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر مداخلات
مداخلات
جمع مداخله، در آمدن ها پا در میانی ها جمع مداخله
ادامه...
جمع مداخله، در آمدن ها پا در میانی ها جمع مداخله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر مدللین
مدللین
جمع مدلل در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
ادامه...
جمع مدلل در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
مدخولات
جمع مدخوله، مرد دیدگان شوی دیدگان درونیدگان زنان لاغر زنان تبه مغز جمع مدخوله
ادامه...
جمع مدخوله، مرد دیدگان شوی دیدگان درونیدگان زنان لاغر زنان تبه مغز جمع مدخوله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر مدیریت
مدیریت
در تازی نیامده راینیتاری سالاری مدیر بودن مدیری
ادامه...
در تازی نیامده راینیتاری سالاری مدیر بودن مدیری
فرهنگ لغت هوشیار
مدخلین
جمع مدخل در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)، جمع مدخل در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
ادامه...
جمع مدخل در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)، جمع مدخل در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر مدالست
مدالست
((مُ لِ سَ))
فریفتن، ستم کردن
ادامه...
فریفتن، ستم کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویر مدیریت
مدیریت
((مُ یَّ))
مدیر بودن، مدیری، علم و هنر متشکل کردن، همآهنگ کردن
ادامه...
مدیر بودن، مدیری، علم و هنر متشکل کردن، همآهنگ کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویر مدیریت
مدیریت
گردانش، گردانندگی
ادامه...
گردانش، گردانندگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر بدخلقیت
بدخلقیت
Cantankerousness
ادامه...
Cantankerousness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر مدیریت
مدیریت
Administration, Directorship, Management, Stewardship
ادامه...
Administration, Directorship, Management, Stewardship
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر بدخلقیت
بدخلقیت
بَدخُلقِیَت
humeur mauvaise
ادامه...
humeur mauvaise
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویر مدیریت
مدیریت
مُدیریَّت
administration, direction, gestion
ادامه...
administration, direction, gestion
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویر مدیریت
مدیریت
مُدیریَّت
amministrazione, direzione, gestione
ادامه...
amministrazione, direzione, gestione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویر مدیریت
مدیریت
مُدیریَّت
administratie, directie, beheer, rentmeesterschap
ادامه...
administratie, directie, beheer, rentmeesterschap
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویر بدخلقیت
بدخلقیت
بَدخُلقِیَت
mal humor
ادامه...
mal humor
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویر مدیریت
مدیریت
مُدیریَّت
administración, dirección, gestión
ادامه...
administración, dirección, gestión
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویر بدخلقیت
بدخلقیت
بَدخُلقِیَت
irritabilità
ادامه...
irritabilità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویر بدخلقیت
بدخلقیت
بَدخُلقِیَت
mau humor
ادامه...
mau humor
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویر بدخلقیت
بدخلقیت
بَدخُلقِیَت
сварливость
ادامه...
сварливость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر بدخلقیت
بدخلقیت
بَدخُلقِیَت
脾气暴躁
ادامه...
脾气暴躁
دیکشنری فارسی به چینی
تصویر مدیریت
مدیریت
مُدیریَّت
адміністрація , керівництво , управління
ادامه...
адміністрація , керівництво , управління
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویر بدخلقیت
بدخلقیت
بَدخُلقِیَت
zrzędliwość
ادامه...
zrzędliwość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویر مدیریت
مدیریت
مُدیریَّت
управление , руководство
ادامه...
управление , руководство
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر بدخلقیت
بدخلقیت
بَدخُلقِیَت
сварливість
ادامه...
сварливість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویر مدیریت
مدیریت
مُدیریَّت
administracja, zarządzanie
ادامه...
administracja, zarządzanie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویر مدیریت
مدیریت
مُدیریَّت
Verwaltung, Direktion, Management
ادامه...
Verwaltung, Direktion, Management
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر بدخلقیت
بدخلقیت
بَدخُلقِیَت
Streitlustigkeit
ادامه...
Streitlustigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر مدیریت
مدیریت
مُدیریَّت
administração, direção, gestão
ادامه...
administração, direção, gestão
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویر بدخلقیت
بدخلقیت
بَدخُلقِیَت
prikkelbaarheid
ادامه...
prikkelbaarheid
دیکشنری فارسی به هلندی