جدول جو
جدول جو

معنی مدأم - جستجوی لغت در جدول جو

مدأم(مِ ءَ)
جیش مدأم. یرکب کل شی ٔ. (منتهی الارب). سپاهی که بر هر چیزی سوار شوند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مداوم
تصویر مداوم
همیشگی، دائم
فرهنگ فارسی عمید
(اَ)
فروگرفتن چیزی را آب. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). فراگرفتن و بالا آمدن آب بر چیزی. (اقرب الموارد) (از المنجد) ، برجستن گشن بر ناقه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). برآمدن فحل بر ناقه. (ذیل اقرب الموارد) ، برجستن و سوار شدن کسی بر کسی. (از ذیل اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُ فَءْ ءَ / مُ ءَ)
دل فراخ جوف. (ناظم الاطباء) : بعیرمفأم، شتر فربه فراخ جوف. (از ذیل اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مِ ءَ / مُ ءَ / مُ فَءْ ءَ)
شتر پیه ناک سر شانه. مفآم. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). شتری که قسمت بالای شانۀ وی از پیه پر شده باشد. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُ ءَ)
ثوب متأم، جامۀ دوگانه تارو پود بافته. (منتهی الارب). و رجوع به متآم شود
لغت نامه دهخدا
(مُ ءِ)
زنی که دو زاید. (آنندراج). زنی که دوگانه زاید. (ناظم الاطباء). و رجوع به متئم و متآم شود
لغت نامه دهخدا
(مُ وِ)
ثابت قدم. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). درنگ نماینده و برکاری ایستنده. (آنندراج). پی گیر. دوام کننده. بادوام، مواظب. (ناظم الاطباء) ، همیشه دارنده. (آنندراج) ، دوام دهنده. مداومت کننده. (فرهنگ فارسی معین). نعت فاعلی است از مداومه. در تمام معانی رجوع به مداومت و مداومه شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ دَءْ ءَ)
مأبون (از اقرب الموارد) متهم و بدنام (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(مُ فَءْ ءَ)
قتب مفأم، پالان فراخ کردۀ افزوده شده. (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مداوم
تصویر مداوم
ثابت قدم، درنگ نماینده و بر کاری ایستنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مداوم
تصویر مداوم
((مُ وِ))
دوام دهنده، ادامه دهنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مداوم
تصویر مداوم
پیاپی، همیشگی، همواره، یکسره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مداوم
تصویر مداوم
مستمرٌّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از مداوم
تصویر مداوم
Continual
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مداوم
تصویر مداوم
continu
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مداوم
تصویر مداوم
безперервний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مداوم
تصویر مداوم
ต่อเนื่อง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از مداوم
تصویر مداوم
contínuo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مداوم
تصویر مداوم
kontinuierlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مداوم
تصویر مداوم
ciągły
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مداوم
تصویر مداوم
постоянный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مداوم
تصویر مداوم
مسلسل
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از مداوم
تصویر مداوم
מתמשך
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مداوم
تصویر مداوم
endelevu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از مداوم
تصویر مداوم
continu
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مداوم
تصویر مداوم
継続的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از مداوم
تصویر مداوم
连续的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مداوم
تصویر مداوم
지속적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مداوم
تصویر مداوم
sürekli
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از مداوم
تصویر مداوم
ধারাবাহিক
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مداوم
تصویر مداوم
निरंतर
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مداوم
تصویر مداوم
continuo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مداوم
تصویر مداوم
continuo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مداوم
تصویر مداوم
terus-menerus
دیکشنری فارسی به اندونزیایی