- مداهنه
- خدعه کردن، فریب دادن، دورویی کردن، چرب زبانی، چاپلوسی
معنی مداهنه - جستجوی لغت در جدول جو
- مداهنه
- مداهنه و مداهنت در فارسی: دروغسازی، چربزبانی لابه دم لابه نکنم دم لابه بر در کس - پیش تو کنم اگر کنم بس (خاقانی تحفه العراقین)، دو رویی، سستی کردن اظهار کردن چیزی بر خلاف باطن، چرب زبانی کردن، دو رویی، چرب زبانی تملق: ناچار بابطلمیوس از در مداهنه و مهادنه بیرون شده
- مداهنه ((مُ هِ نَ یا نِ))
- خدعه کردن، دورویی کردن، چاپلوسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گرو گذاشتن، شرط بستن، شرط بندی در مسابقۀ اسب دوانی
خرید و فروش به وام وامکاری، وام دادن، وام خواستن
چرب زبانی، خوشامد
شرط بستن
اظهار کردن چیزی برخلاف باطن، چرب زبانی کردن
پادرمیانی
قاعدگی، قسطی
دیدن، هم بینی، برنگری، تماشا، نگریستن
مساهلت، سهل انگاری
اجرت ماهیانه، شهریه
جدی، از روی جد، به طور جدی
لعن و نفرین کردن به یکدیگر
اسبی که دهنه قبول نکند، بدلگام
مجاهدت، تلاش در راه دین، کوشش کردن، در تصوف مبارزه و مقابله با هواهای نفسانی، جنگ با کافران در راه اسلام، جهاد
ویژگی امری که هر ماه اتفاق می افتد، ویژگی حقوقی که در آخر هر ماه پرداخت شود، در هر ماه، ماهنامه
علنی شدن، آشکار شدن، آشکارا دشمنی کردن
به چشم دیدن، نگریستن، نگاه کردن، صورت
مردارسنگ، جسمی سرخ یا زرد رنگ که بیشتر از سرب و قلع گرفته می شود و برای ساختن مرهم به کار می رود، اکسید دو پلمب، لیتارژ جوهر سرب، مرتک، سنگ مردار
داخل شدن در امری یا در کار کسی به قصد ایجاد اخلال در آن
جمع عجاهن، بنگرید به عجاهن مونث عجاهن پیغام برنده میانجی پیوند زن، آرایشگر زن
فراهت در فارسی زیرکی، استادگی، نیک رفتاری، شادمانی
آنچه مربوط و وابسته به ماه باشد، نقد و جنسی که در ماه بهر که مقرر شده میدهند
جنس ماده
آنچه در زیر است در زیر جمله اسمی) آنچه زیر اوست آنچه بعد از اوست: بمحشر آدم و مادونه با هم همه زیر لوایت دست برهم. (اسرارنامه)
مباینه و مباینت در فارسی: اویناختاری ناسازی از هم جدا شدن از یکدیگر جدا شدن با هم مخالف بودن جمع مباینات
همدیگر را نفرین کردن
خود ستایی
مباهات در فارسی نازش نازیدن به خود بالیدن
فروتنی نمودن، اقرار کردن و شناختن و دانستن چیز را