جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با مراهنه

مراهنه

مراهنه
گرو گذاشتن، شرط بستن، شرط بندی در مسابقۀ اسب دوانی
مراهنه
فرهنگ فارسی عمید

مداهنه

مداهنه
خدعه کردن، فریب دادن، دورویی کردن، چرب زبانی، چاپلوسی
مداهنه
فرهنگ فارسی عمید

فراهنه

فراهنه
فراهت در فارسی زیرکی، استادگی، نیک رفتاری، شادمانی
فراهنه
فرهنگ لغت هوشیار

مداهنه

مداهنه
مداهنه و مداهنت در فارسی: دروغسازی، چربزبانی لابه دم لابه نکنم دم لابه بر در کس - پیش تو کنم اگر کنم بس (خاقانی تحفه العراقین)، دو رویی، سستی کردن اظهار کردن چیزی بر خلاف باطن، چرب زبانی کردن، دو رویی، چرب زبانی تملق: ناچار بابطلمیوس از در مداهنه و مهادنه بیرون شده
فرهنگ لغت هوشیار

مراهنت

مراهنت
گرو گذاشتن، شرط بستن، گرو گذاری، شرط بندی (در مسابقه اسب دوانی)
مراهنت
فرهنگ لغت هوشیار