- مداقه
- در حساب دقت کردن، در امری دقت و باریک بینی کردن، مراقبت از امور جزئی، کنجکاوی، هوشیاری
باریک بینی، موشکافی، خرده بینی، خرده کاری، خرده شناسی، خرده گیری، خرده دانی، نازک بینی، نازک اندیشی، نکته سنجی، نکته دانی، ژرف یابی، ژرف بینی، ژرف نگری، غوررسی، تدقیق، تعمّق
معنی مداقه - جستجوی لغت در جدول جو
- مداقه
- مداقه در فارسی: باریک بینی دقت کردن در امری (در حساب وجز آن)، دقت باریک بینی
- مداقه ((مُ قِّ))
- دقت کردن، باریک بینی کردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ارتی راستی، دوستی یکرنگی
خرمنگاه خرمن جای
گلکاری، مزد گلکار
از ملعقه کترا آش کترا (گویش گیلکی) قاشقی بزرگ که بوسیله آن غذا را از دیگ بیرون آورده داخل ظرف کنند
قاشق بزرگی که با آن غذا را از دیگ توی کاسه یا بشقاب می ریزند
مدقه در فارسی دسته هاون، مادگی گیاه، کدنک کوتنگ چوبی که بدان گازران جامه را کوبند
دقت کردن در امری