برابر و گویند: هذا مکافی ٔ له، یعنی این مساوی آن است. مکافئه. (منتهی الارب). مساوی و برابر. مکافئه. (ناظم الاطباء). و رجوع به مکافئتان شود، هر چیز که برابر چیز دیگر گردد چنانکه همانند آن شود. (منتهی الارب)
برابر و گویند: هذا مکافی ٔ له، یعنی این مساوی آن است. مُکافِئه. (منتهی الارب). مساوی و برابر. مکافئه. (ناظم الاطباء). و رجوع به مکافئتان شود، هر چیز که برابر چیز دیگر گردد چنانکه همانند آن شود. (منتهی الارب)
آنکه جامۀ گرم به کسی می بخشد و او را می پوشاند. (ناظم الاطباء) : ادفأه، البسه الدفاء. (اقرب الموارد). البسه ما یدفئه. (متن اللغه). نعت فاعلی است از ادفاء. رجوع به ادفاء شود
آنکه جامۀ گرم به کسی می بخشد و او را می پوشاند. (ناظم الاطباء) : ادفأه، البسه الدفاء. (اقرب الموارد). البسه ما یدفئه. (متن اللغه). نعت فاعلی است از ادفاء. رجوع به اِدْفاء شود
جمع مدبور، بخت برگشتگان تیره بختان خستگان زخمیان جمع مدبور بدبختان: سلطان بفرمود تابر سبیل استدارج... لشکر او پشت فرا دادند و آن مدابیر بدان خدعت مغرور گشتند... توضیح مدبور در دزی ذکر گردیده
جمع مدبور، بخت برگشتگان تیره بختان خستگان زخمیان جمع مدبور بدبختان: سلطان بفرمود تابر سبیل استدارج... لشکر او پشت فرا دادند و آن مدابیر بدان خدعت مغرور گشتند... توضیح مدبور در دزی ذکر گردیده
مدافعت و مدافعه در فارسی: وانش پافند پاد آفند ایستادگی راندن پس زدن همدیگر را راندن و دور کردن دفاع کردن: از بیم جان دلها بر مرگ نهاده بمدافعه و مقابله بایستادند، حمایت و جانبداری کردن از کسی جمع مدافعات
مدافعت و مدافعه در فارسی: وانش پافند پاد آفند ایستادگی راندن پس زدن همدیگر را راندن و دور کردن دفاع کردن: از بیم جان دلها بر مرگ نهاده بمدافعه و مقابله بایستادند، حمایت و جانبداری کردن از کسی جمع مدافعات
معاف بودن معافی: معافیت از نظام و ظیفه. خزانه داری با دادن معافیتهای مالیاتی یا صدور حوالجات بعهده منابع درآمد محل که در تملک حکومت بود تعهدات خود را می پرداخت
معاف بودن معافی: معافیت از نظام و ظیفه. خزانه داری با دادن معافیتهای مالیاتی یا صدور حوالجات بعهده منابع درآمد محل که در تملک حکومت بود تعهدات خود را می پرداخت