جدول جو
جدول جو

معنی مدافیٔ - جستجوی لغت در جدول جو

مدافیٔ
(مَ فِءْ)
جمع واژۀ مدفاءه. (متن اللغه). رجوع به مدفاءه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مدابیر
تصویر مدابیر
مدبرها، بدبخت ها، بخت برگشته ها، جمع واژۀ مدبر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مدافعت
تصویر مدافعت
یکدیگر را راندن و دور کردن، از کسی حمایت و طرف داری کردن، دفاع کردن، سهل انگاری در انجام کاری، تعلّل کردن
فرهنگ فارسی عمید
(مُ فِءْ)
برابر و گویند: هذا مکافی ٔ له، یعنی این مساوی آن است. مکافئه. (منتهی الارب). مساوی و برابر. مکافئه. (ناظم الاطباء). و رجوع به مکافئتان شود، هر چیز که برابر چیز دیگر گردد چنانکه همانند آن شود. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(فِءْ)
نعت فاعلی از دف ء. رجوع به دف ء شود. (نشوءاللغه العربیه ص 14)
لغت نامه دهخدا
(مُ فِءْ)
آنکه جامۀ گرم به کسی می بخشد و او را می پوشاند. (ناظم الاطباء) : ادفأه، البسه الدفاء. (اقرب الموارد). البسه ما یدفئه. (متن اللغه). نعت فاعلی است از ادفاء. رجوع به ادفاء شود
لغت نامه دهخدا
(مَ فِءْ)
جمع واژۀ مرفاء. (از اقرب الموارد). رجوع به مرفاء شود
لغت نامه دهخدا
جمع مداح، سونگران جمع مداح در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
معافیت در فارسی: بخشوده، بخشودگی در په پر گود مونث معافی، جمع معافیات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مداهین
تصویر مداهین
گل آفتاب چرخ
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مدبور، بخت برگشتگان تیره بختان خستگان زخمیان جمع مدبور بدبختان: سلطان بفرمود تابر سبیل استدارج... لشکر او پشت فرا دادند و آن مدابیر بدان خدعت مغرور گشتند... توضیح مدبور در دزی ذکر گردیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مثافید
تصویر مثافید
به گونه رمن آسترها پوشیده ها نهانیده ها
فرهنگ لغت هوشیار
مدافعه: خداوند عالم را بمرافعت و مخالفت ایشان رکاب همایون بباید رنجانید و کار دشمن ضعیف داشت
فرهنگ لغت هوشیار
مدافعت و مدافعه در فارسی: وانش پافند پاد آفند ایستادگی راندن پس زدن همدیگر را راندن و دور کردن دفاع کردن: از بیم جان دلها بر مرگ نهاده بمدافعه و مقابله بایستادند، حمایت و جانبداری کردن از کسی جمع مدافعات
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مدافع، پسسیماران پافنداران جمع مدافع در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
معاف بودن معافی: معافیت از نظام و ظیفه. خزانه داری با دادن معافیتهای مالیاتی یا صدور حوالجات بعهده منابع درآمد محل که در تملک حکومت بود تعهدات خود را می پرداخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معافیت
تصویر معافیت
((مُ یَ))
معافی، معاف بودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مدافعه
تصویر مدافعه
((مُ فِ عَ یا عِ))
یکدیگر را راندن و دور کردن، دفاع کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از معافیت
تصویر معافیت
بخشودگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از معافیت
تصویر معافیت
Exemption, Impunity
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از معافیت
تصویر معافیت
exemption, impunité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از معافیت
تصویر معافیت
면제 , 면책
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از معافیت
تصویر معافیت
muafiyet, cezasızlık
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از معافیت
تصویر معافیت
pembebasan, kekebalan hukum
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از معافیت
تصویر معافیت
অব্যাহতি , শাস্তিমুক্তি
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از معافیت
تصویر معافیت
छूट , दण्डमुक्ति
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از معافیت
تصویر معافیت
esenzione, impunità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از معافیت
تصویر معافیت
exención, impunidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از معافیت
تصویر معافیت
vrijstelling, straffeloosheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از معافیت
تصویر معافیت
звільнення , безкарність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از معافیت
تصویر معافیت
освобождение , безнаказанность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از معافیت
تصویر معافیت
zwolnienie, bezkarność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از معافیت
تصویر معافیت
Ausnahme, Straflosigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از معافیت
تصویر معافیت
isenção, impunidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از معافیت
تصویر معافیت
豁免 , 免罪
دیکشنری فارسی به چینی