جدول جو
جدول جو

معنی مدادتراش - جستجوی لغت در جدول جو

مدادتراش
(مِ / مَ تَ)
ابزاری فلزین یا کائوچوئی یا پلاستیکی با تیغۀ فلزی تیزی که با آن مداد را بتراشند، یعنی چوب پیرامون مغز مداد را بتراشند تا مغزآن ظاهر شود، و برای نوشتن آماده گردد. مدادسرکن
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خُ رَ / رُو پَ رَ)
کسی که مرکب می فروشد. (ناظم الاطباء). فروشندۀ مرکب. این بیت رامؤلف آنندراج از سیفی شاهد آورده است:
روز من از مدادفروشی اگر شب است
تنها ز بخت نیست که علت مرکب است.
و در آن ’مدادفروشی’ را با یاء وحدت و مصدری هر دو می توان خواند، هم به معنی معشوقی که پیشه اش مرکب فروشی است، و هم به معنی مدادفروشی و کنایه از قلمزدن و کتابت، آنکه قلم مداد می فروشد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مداد تراش
تصویر مداد تراش
زاگابتراش آلتی فلزی که بوسیله آن مداد را تراشند
فرهنگ لغت هوشیار
((~. تَ))
وسیله ای با یک تیغه ثابت یا چرخان برای تیز کردن یا تراشیدن نوک مداد
فرهنگ فارسی معین