ابزاری فلزین یا کائوچوئی یا پلاستیکی با تیغۀ فلزی تیزی که با آن مداد را بتراشند، یعنی چوب پیرامون مغز مداد را بتراشند تا مغزآن ظاهر شود، و برای نوشتن آماده گردد. مدادسرکن
ابزاری فلزین یا کائوچوئی یا پلاستیکی با تیغۀ فلزی تیزی که با آن مداد را بتراشند، یعنی چوب پیرامون مغز مداد را بتراشند تا مغزآن ظاهر شود، و برای نوشتن آماده گردد. مدادسرکن
کسی که مرکب می فروشد. (ناظم الاطباء). فروشندۀ مرکب. این بیت رامؤلف آنندراج از سیفی شاهد آورده است: روز من از مدادفروشی اگر شب است تنها ز بخت نیست که علت مرکب است. و در آن ’مدادفروشی’ را با یاء وحدت و مصدری هر دو می توان خواند، هم به معنی معشوقی که پیشه اش مرکب فروشی است، و هم به معنی مدادفروشی و کنایه از قلمزدن و کتابت، آنکه قلم مداد می فروشد. (ناظم الاطباء)
کسی که مرکب می فروشد. (ناظم الاطباء). فروشندۀ مرکب. این بیت رامؤلف آنندراج از سیفی شاهد آورده است: روز من از مدادفروشی اگر شب است تنها ز بخت نیست که علت مرکب است. و در آن ’مدادفروشی’ را با یاء وحدت و مصدری هر دو می توان خواند، هم به معنی معشوقی که پیشه اش مرکب فروشی است، و هم به معنی مدادفروشی و کنایه از قلمزدن و کتابت، آنکه قلم مداد می فروشد. (ناظم الاطباء)