اسم فاعل از مناجاه. همراز. رازدار: پس شاه... گفت: اگرچه ’یهه’ ندیمی قدیم و منادمی ملازم و مناجیی منجی و کافیی به همه خیرات مکافی باشد... (مرزبان نامه چ قزوینی ص 291). رجوع به مناجات و مناجاه شود
اسم فاعل از مناجاه. همراز. رازدار: پس شاه... گفت: اگرچه ’یهه’ ندیمی قدیم و منادمی ملازم و مناجیی منجی و کافیی به همه خیرات مکافی باشد... (مرزبان نامه چ قزوینی ص 291). رجوع به مناجات و مناجاه شود
از شاعران قرن دهم هجری قمری اصفهان است وبه روایت سام میرزا ’در اوایل جوانی ترک وطن کرده... به شروان رفت و می گویند آنجا کشته شد’. او راست: انتظاری داشتم کامروز یارم می کشد وه که پیدا نیست یار و انتظارم می کشد. (از آتشکدۀ آذر ص 301) (تحفۀ سامی ص 149). رجوع به فرهنگ سخنوران و قاموس الاعلام ج 6 شود مدامی بدخشی. از شاعران قرن دهم هجری قمری است و به هندوستان مهاجرت کرده و در آنجا مقیم و ملازم میرزا عزیز کوکه شده و به سال 989 هجری قمری درگذشته است. او راست: دلا صد فتنه برپا زآن قد وبالاست می گوئی از آن بالا بلابسیار دیدم راست می گوئی. (از تذکرۀ روز روشن ص 726)
از شاعران قرن دهم هجری قمری اصفهان است وبه روایت سام میرزا ’در اوایل جوانی ترک وطن کرده... به شروان رفت و می گویند آنجا کشته شد’. او راست: انتظاری داشتم کامروز یارم می کشد وه که پیدا نیست یار و انتظارم می کشد. (از آتشکدۀ آذر ص 301) (تحفۀ سامی ص 149). رجوع به فرهنگ سخنوران و قاموس الاعلام ج 6 شود مدامی بدخشی. از شاعران قرن دهم هجری قمری است و به هندوستان مهاجرت کرده و در آنجا مقیم و ملازم میرزا عزیز کوکه شده و به سال 989 هجری قمری درگذشته است. او راست: دلا صد فتنه برپا زآن قد وبالاست می گوئی از آن بالا بلابسیار دیدم راست می گوئی. (از تذکرۀ روز روشن ص 726)
همیشگی. دائم. دائمی. همه وقت. (ناظم الاطباء). از: مدام + ی (علامت نسبت). در تداول به جای مدام به معنی پیوسته و دائماً و همیشه گویند وبیشتر به صورت صفت: کار مدامی من، شغل همیشگی من
همیشگی. دائم. دائمی. همه وقت. (ناظم الاطباء). از: مدام + ی (علامت نسبت). در تداول به جای مدام به معنی پیوسته و دائماً و همیشه گویند وبیشتر به صورت صفت: کار مدامی من، شغل همیشگی من