- مخسر (مُ سِ)
کم کننده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، زیان کار و زیان آور. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
معنی مخسر - جستجوی لغت در جدول جو
- مخسر (مُ خَسْ سِ)
هلاک کننده. (آنندراج) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب) ، آنکه سبب می شود زیان و نقصان را و زیان می آورد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
- مخسر (مُ خَسْ سَ)
زیان دیده و ضررکشیده:
ور راه نیابی نه عجب دارم ایراک
من چون توبسی بودم گمراه و مخسر.
ناصرخسرو (دیوان ص 173).
و رجوع به تخسیر و مادۀ قبل شود.
، ظالم و ستمگر. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) ، گمراه کننده و اغواکننده. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
ور راه نیابی نه عجب دارم ایراک
من چون توبسی بودم گمراه و مخسر.
ناصرخسرو (دیوان ص 173).
و رجوع به تخسیر و مادۀ قبل شود.
، ظالم و ستمگر. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) ، گمراه کننده و اغواکننده. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کسی که معنی سخنی را بیان کند، کسی که مطلبی را شرح وبسط می دهد، تفسیر کننده
عاملی که سبب تخمیر شود، تخمیر کننده، خمیرمایه
مخمر آبجو: در علم شیمی، مایعی غلیظ به رنگ زرد روشن یا خرمایی دارای مواد معدنی، پتاس، آهک، منیزی، آهن، گوگرد، اسیدفسفریک و ویتامین های مختلف که که در کارخانه های آبجوسازی تهیه می شود و مصرف دارویی دارد، کفی که از آبجو در هنگام تخمیر گرفته شود، جاندار تک سلولی که قندها در مجاورت آن الکل تولید می کنند
مخمر آبجو: در علم شیمی، مایعی غلیظ به رنگ زرد روشن یا خرمایی دارای مواد معدنی، پتاس، آهک، منیزی، آهن، گوگرد، اسیدفسفریک و ویتامین های مختلف که که در کارخانه های آبجوسازی تهیه می شود و مصرف دارویی دارد، کفی که از آبجو در هنگام تخمیر گرفته شود، جاندار تک سلولی که قندها در مجاورت آن الکل تولید می کنند
مکسرها، جمع واژۀ مکسر، جمعی که با تغییر شکل کلمه حاصل می شود نه با افزودن علامت های جمع مانند رجال (جمع رجل) و رسل (جمع رسول)
بیان و تفسیر کننده، شرح نماینده، تاویل کننده، بیان کننده، شارح، مبین
