جدول جو
جدول جو

معنی مختضب - جستجوی لغت در جدول جو

مختضب(مُ تَ ضِ)
رنگ کننده خود را. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رنگ کرده و کسی که خود را رنگ می کند. (ناظم الاطباء). و رجوع به اختضاب شود
لغت نامه دهخدا
مختضب
خود رنگ کرده رنگ نهاده
تصویری از مختضب
تصویر مختضب
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مقتضب
تصویر مقتضب
در علم عروض بحری بر وزن مفعولات مستفعلن مفعولات مستفعلن، شعری که بالبدیهه گفته شود
فرهنگ فارسی عمید
(مُ خَضْ ضَ)
رنگین کرده شده و وسمه بسته شده. (غیاث) (آنندراج) : بنان مخضب، سرانگشتان رنگ کرده. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و رجوع به مخضوب و خضیب و مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ ضَ)
جوان میرنده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به اختضار شود، گل پژمردۀ از اول نموش. (ناظم الاطباء) ، برندۀ گیاه سبز. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُ خَضْ ضِ)
رنگ کننده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کسی که رنگ می کند. (ناظم الاطباء). و رجوع به تخضیب شود
لغت نامه دهخدا
(مِ ضَ)
تغار و لگن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تغار. طشت شمع. خضابدان. (دهار). و رجوع به مخضبه شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ ضَ)
بریده شده. (غیاث) (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). بریده شده و قطعشده، شعر مقتضب، شعر بدیهه گفته شده. (ناظم الاطباء). شعر مرتجل و همچنین است کلام مقتضب، آن که کاری بر عهدۀ اوگذارند و او نتواند آن را نیک انجام دهد. (از اقرب الموارد). نادان ناآزموده. بی وقوف. (ناظم الاطباء).
- مقتضب فیه، کسی که او را به یاری مکلف کنی پیش از آنکه بتواند آن را نیک انجام دهد. (از منتهی الارب).
، ناخوانده، ناشناس، هر چیزی که ساخته شده باشد و هنوز آن را پرداخت نکرده باشند. (ناظم الاطباء) ، نام بحری در عروض. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). نام بحری، چون این بحر را از بحر منسرح بریده اند یعنی ارکان این دو بحر یکی است و اختلاف در ترتیب است و اصل منسرح مستفعلن مفعولات است چهار بار و اصل مقتضب مفعولات مستفعلن چهاربار یا آنکه عروض و ضرب این بحر را گاهی قطعهم می نمایند یعنی می اندازند. (غیاث) (آنندراج) : مقتضب را در دایرۀ مثمنات آورده اند و از آن جز مربع مستعمل نیست... برای آنکه مقتضب از جزو دوم منسرح مفکوک است و اگر در تثمین آن سجع نگاهدارند از روی مشابهت به تربیع چندان مستثقل نیاید و نیز چون بر این بحرهم در تازی و هم در پارسی شعر بسیار نیست و آنچه نقل کرده اند نیک نادر و اندک است بدان التفاتی نکردند و آن را به موضع فک خویش ملحق گردانید. (المعجم فی معاییر اشعار العجم چ مدرس رضوی چ 1 ص 67-68). و رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون شود، قصیده ای را گویند که در آن تخلص نبود. (از کشاف اصطلاحات الفنون) ، نزد اهل بدیع قسمی از تجنیس و آن تجنیس اشتقاق است. (از کشاف اصطلاحات الفنون)
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ ضِ)
در سخن آینده. (آنندراج). پرگو و پرحرف. (ناظم الاطباء). و رجوع به اهتضاب شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ شِ)
کسی که بدون فکر بسیار و تصنع شعر گوید. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). آن که شعری می گوید چنانکه در یاد وی می آید بدون فکر و تصنع. (ناظم الاطباء) ، کسی که ناهموار می تراشد کمان و تیر را. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون). و رجوع به اختشاب شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ ضِ)
فروتنی کننده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). فروتن و خوار و متواضع. (ناظم الاطباء) ، گذرنده بشتاب. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کسی که به شتاب میگذرد. (ناظم الاطباء). و رجوع به اختضاع شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ ضِ)
دروکننده غلۀ سبز. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون). و رجوع به اختضار و مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ ضِ)
برنده و قطعکننده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، شمشیرکه می برد غلاف خود را. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به اختضام شود، کسی که تیز می دهد. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) ، عطاکننده و بخشنده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مُ تَطِ)
خواستگاری کننده زن را. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کسی که خواستگاری می کند زن را. (ناظم الاطباء) ، آن که می خواند کسی را در عروسی زنان قبیلۀ خود. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به اختطاب شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ لِ)
فریبنده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به اختلاب شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از مقتضب
تصویر مقتضب
بریده و قطع شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقتضب
تصویر مقتضب
((مُ تَ ضَ))
قطع شده، بریده، شعری که به بدیهه گفته شود
فرهنگ فارسی معین