- مخترج (مُ تَ رِ)
بیرون آورنده. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به اختراج شود، به سختی کشنده. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون)
معنی مخترج - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مخرج ها، جای خارج شدن ها، محل خروج ها، جمع واژۀ مخرج
خرجها، هزینه ها، جمع واژۀ خرج
خرجها، هزینه ها، جمع واژۀ خرج
(مُ تَ رَ جَ)
لغت نامه دهخدا
شتر ماده که بر خلقت شتر بر بختی برآید. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). ماده شتری که خلقه مانا به شتر بختی نر باشد. (ناظم الاطباء)
برساخته، دانشجوی فرا راه افتاده در علم و ادب طالب علم دانشجو، فارغ التحصیل جمع متخرجین
باد گذر گذرگاه باد گذرنده، باد گذرنده، رونده، بر بافنده دروغ دروغباف
جمع غیر قیاسی خرج است مفرد ندارد، آنچه را که شخصی از مال خود خرج میکند و به مصرف معیشت و زندگانی میرساند
بیرون کشیده، کم گوشت: چهره، تیره نژاد کشنده بیرون کشنده، جه اندام کسی که پلک یا اندامی از وی بجهد کشیده بیرون کرده، چهره کم گوشت، کسی که در نسب وی نزاع کنند. کشنده بیرون کننده، آنکه چشم رگها یا اندامی از وی بجهد
