منسوب به مسیل. رجوع به مسیل شود. - دیر مسیلی، دیر بر گذرگاه سیل. کنایه است از دنیای فانی: به حرمت شو، کز این دیر مسیلی شود عیسی به حرمت، خر به سیلی. نظامی (خسرو و شیرین ص 427)
منسوب به مسیل. رجوع به مسیل شود. - دیر مسیلی، دیر بر گذرگاه سیل. کنایه است از دنیای فانی: به حرمت شو، کز این دیر مسیلی شود عیسی به حرمت، خر به سیلی. نظامی (خسرو و شیرین ص 427)
عمل محصل. کار و شغل و مأموریت محصل در اجرای کار. (ناظم الاطباء). رجوع به محصّل و تذکرهالملوک (ص 10) شود، ابرام و پافشاری و سختگیری در اجرای امری، دانشجو بودن. طالب علم بودن
عمل محصل. کار و شغل و مأموریت محصل در اجرای کار. (ناظم الاطباء). رجوع به مُحَصِّل و تذکرهالملوک (ص 10) شود، ابرام و پافشاری و سختگیری در اجرای امری، دانشجو بودن. طالب علم بودن
از ولایت اسفراین است و طبعی نیک دارد. مدتی در دیار روم اقامت داشت و معاصر سلطان بایزید عثمانی بود. مطلع زیر از اوست: هست در سینه زپیکان ستمکارۀمن جان زدل تنگ و زجان این دل آوارۀ من. (از مجالس النفایس ص 73 و 248). و رجوع به همین مأخذ شود
از ولایت اسفراین است و طبعی نیک دارد. مدتی در دیار روم اقامت داشت و معاصر سلطان بایزید عثمانی بود. مطلع زیر از اوست: هست در سینه زپیکان ستمکارۀمن جان زدل تنگ و زجان این دل آوارۀ من. (از مجالس النفایس ص 73 و 248). و رجوع به همین مأخذ شود