- محکومین
- جمع محکوم، ایراختان فرمانبردگان
معنی محکومین - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع محکوم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) : محکومین باعمال شاقه
در تازی نیامده ایراختش محکوم شدن شخصی در مناظره یا در دادگاه: محکومیت... در دادگاه مسلم است
جمع محروم، ز بهران باز داشتگان نو میدان بی بهرگان جمع محروم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع مزکوم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
Condemnation, Denouncement, Denunciation
condenação, denúncia
Verurteilung, Denunziation
potępienie
осуждение
засудження , осудження
veroordeling, aanklacht
condena, denuncia
condamnation, dénonciation
condanna, denuncia
दोषारोपण , निंदा
hukuman, kecaman
유죄 판결 , 고발
גינוי
定罪 , 指控
有罪判決 , 告発
hukumu, lawama
การตัดสินโทษ , การประณาม
দণ্ড , নিন্দা
سزا , مذمت
إدانةٌ , تشهيرٌ
جمع محکم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
بی بهرگی
آسیب دیدگان
محرومی، محروم بودن، نامرادی
پسنمازان نماز گزاران، جمع ماموم، جمع ماموم: بمحض ورود امام جماعت مامومین به احترام وی برخاستند
جمع متکون، هست شوندگان هستی یابان جمع متکون در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متکلم، گفت آران جمع متکلم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع مجذوم، لوری داران خوره اییان جمع مجذوم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)