جدول جو
جدول جو

معنی محکم - جستجوی لغت در جدول جو

محکم
استوار، پابرجا، سخت
تصویری از محکم
تصویر محکم
فرهنگ واژه فارسی سره
محکم
استوار کننده، بازدارنده، منع کننده، سخت استوار، استوار گرداننده
تصویری از محکم
تصویر محکم
فرهنگ لغت هوشیار
محکم
((مُ حَ کَّ))
مردی مسلمان که او را اختیار دهند میان قتل و کفر و او قتل را قبول کند و اسلام خویش راحفظ نماید
فرهنگ فارسی معین
محکم
((مُ حَ کِّ))
انصاف دهنده
تصویری از محکم
تصویر محکم
فرهنگ فارسی معین
محکم
((مُ کَ))
سخت، استوار، شدید، با نیرو، قدرت یا فشار بسیار زیاد، آیاتی از قرآن که معنی اش روشن است و نیازی به تعبیر ندارد
تصویری از محکم
تصویر محکم
فرهنگ فارسی معین
محکم
استوار، سخت، دارای پایداری که به راحتی سست نمی شود مثلاً ایمان محکم، ویژگی آنچه دارای سنجیدگی و استواری است، باوقار، متین، مقابل متشابه، آیه ای که معنی آن واضح و آشکار است، به سختی، به شدت، مورد وثوق و اطمینان
تصویری از محکم
تصویر محکم
فرهنگ فارسی عمید
محکم
Firm, Robust, Solid, Solidly, Soundly, Staunch, Stout, Tight, Tightly
تصویری از محکم
تصویر محکم
دیکشنری فارسی به انگلیسی
محکم
firme, robusto, sólido, solidamente, com som, apertado, firmemente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
محکم
fest, robust, solide, kräftig, standhaft, eng
دیکشنری فارسی به آلمانی
محکم
solidny, robustny, solidnie, głośno, stanowczy, mocny, ciasny, mocno
دیکشنری فارسی به لهستانی
محکم
твёрдый , крепкий , твердый , твердо , громко , стойкий , крепкий , тугой , плотно
دیکشنری فارسی به روسی
محکم
міцний , твердий , міцно , голосно , стійкий , тісний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
محکم
stevig, robuust, solide, luid, standvast, sterk, strak
دیکشنری فارسی به هلندی
محکم
firme, robusto, sólido, sólidamente, con sonido, apretado, fuertemente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
محکم
ferme, robuste, solide, solidement, avec du son, serré, fermement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
محکم
fermo, robusto, solido, saldamente, con suono, stretto
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
محکم
दृढ़ , मजबूत , ठोस , ठोस तरीके से , जोर से , दृढ़ , मज़बूत , तंग , मजबूती से
دیکشنری فارسی به هندی
محکم
দৃঢ় , শক্তিশালী , কঠিন , দৃঢ়ভাবে , উচ্চস্বরে , দৃঢ় , মজবুত , টাইট , শক্তভাবে
دیکشنری فارسی به بنگالی
محکم
kokoh, kuat, padat, dengan kokoh, dengan suara keras, teguh, ketat, dengan erat
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
محکم
sağlam, katı, sağlam bir şekilde, yüksek sesle, sıkı, sıkıca
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
محکم
단단한 , 튼튼한 , 단단하게 , 큰 소리로 , 꽉 찬 , 꽉
دیکشنری فارسی به کره ای
محکم
坚固的 , 强壮的 , 固体的 , 坚固地 , 有声地 , 坚定的 , 紧的 , 紧紧地
دیکشنری فارسی به چینی
محکم
堅固な , 頑丈な , 固体の , しっかりと , 大きな音で , しっかりした , 丈夫な , きつい , きつく
دیکشنری فارسی به ژاپنی
محکم
מוצק , חזק , מוצק , בחוזקה , בקול רם , איתן , חזק , הדוק
دیکشنری فارسی به عبری
محکم
thabiti, imara, kwa uthabiti, kwa sauti, ngumu, kwa nguvu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
محکم
มั่นคง , แข็งแรง , แข็ง , อย่างมั่นคง , ดัง , มั่นคง , แข็งแรง , คับ , อย่างแน่นหนา
دیکشنری فارسی به تایلندی
محکم
ثابتٌ , قويٌ , صلبٌ , بصلابةٍ , بصوتٍ عالٍ , راسخٌ , قويٌّ , ضاغطٌ , بشدّةٍ
دیکشنری فارسی به عربی
محکم
مضبوط , پختہ , مضبوطی سے , بلند آواز سے , پختہ , تنگ , مضبوطی سے
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از محکمه
تصویر محکمه
جای دادرسی، دادگاه
محکمۀ استیناف: در علم حقوق دادگاه استان
محکمۀ بدایت: در علم حقوق دادگاه شهرستان
محکمۀ صلح: در علم حقوق دادگاه بخش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از محکمی
تصویر محکمی
استواری، سختی، بستگی، استحکام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محکمه
تصویر محکمه
محل قضاوت، سرای قاضی، دیوان خانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محکمه
تصویر محکمه
((مَ کَ مِ))
دادگاه، جای دادرسی، جمع محاکم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از محکمه
تصویر محکمه
مؤنث واژۀ محکم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از محرم
تصویر محرم
(پسرانه)
حرام شده، ماه اول از سال قمری
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از محرم
تصویر محرم
رازدار، آشنا
فرهنگ واژه فارسی سره