جدول جو
جدول جو

معنی محمدعلی - جستجوی لغت در جدول جو

محمدعلی
(مُ حَمْ مَ عَ قِ)
دهی است از دهستان نودان بخش کوهمره نودان شهرستان کازرون، واقع در 19هزارگزی شمال نودان و جنوب کوه چنار و کنار رود شاپور با 101 تن سکنه. آب آن از چشمه وراه آن فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بِ)
محمدعلی. از مردم مشهد مقدس است. گویند به مراتب علمی مربوط بود. این سه شعر از اوست:
هنگام شکر او به زبان شکوه ای گذشت
بیطالعی نگر که همان را شنود و رفت.
#
قاصد به که آیا ز تو دیگر خبری داشت
کز کوی تو می آمد و هر سو نظری داشت
امروز رقیبش به سر راه نیامد
گویا که ز ناآمدن او خبری داشت.
(از آتشکدۀ آذر ص 76)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
اسمش میرزامحمدعلی از احفاد مرحوم خلیفه سلطان اسحاق. جوان مهربان صاحب هوشی است و ببعضی کمالات موصوف است و در جوانی در بغداد بطاعون درگذشت. از اوست:
وقت دل خوش که بکوی توخبرداشت ز کار
که بجاماند و من از بیخبری بستم بار.
(آتشکده آذر چ شهیدی ص 387)
لغت نامه دهخدا
(مَ دَ)
دهی است از دهستان بهی بخش بوکان شهرستان مهاباد. واقع در 28500 گزی شمال خاوری بوکان 8هزارگزی خاور شوسۀ بوکان به میاندوآب. ناحیه ای است واقع در جلگه معتدل، سالم و دارای 116 تن سکنه. از چشمه مشروب میشود. محصولاتش غلات، توتون و حبوب است و اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. از صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ مُ حَمْ مَ عَ)
دهی است از دهستان گله دار بخش کنگان شهرستان بوشهر در 86هزارگزی جنوب خاوری کنگان کنار راه فرعی لار به گله دار. موقع جغرافیایی آن جلگه وهوای آن گرمسیری مالاریایی است. سکنۀ آن 180 تن است. آب آن از چاه و محصول آن غلات، تنباکو و پیاز و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ مُ حَمْ مَ عَ)
دهی است از دهستان بخش هرسین شهرستان کرمانشاهان، واقع در 14 هزارگزی باختر هرسین و 4هزارگزی باختر هرسین و 4هزارگزی جنوب شوسۀ هرسین به کرمانشاهان، کنار رود هرسین. هوای این ده سرد و معتدل است. سکنۀ آن 108 تن است. آب آن از رود خانه هرسین و محصول آن غلات، حبوبات، و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ مَ)
دهی است جزء دهستان فشافویه بخش ری شهرستان تهران، واقع در 63 هزارگزی جنوب باختری شهرری و 71 هزارگزی تهران سرراه قم. این ده در جلگه قرار گرفته و هوایی معتدل دارد. سکنۀ آن 456 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات و میوه جات و شغل مردم آن زراعت و صنایع دستی زنان گلیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ مُ)
دهی است از دهستان پشت بسطام بخش قلعۀ نو شهرستان شاهرود، واقع در 5000گزی جنوب قلعۀ نو و 2000گزی شوسۀ شاهرود به گرگان. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن سردسیری است. سکنۀ آن 126 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات، بنشن، میوه جات، لبنیات و شغل اهالی زراعت است. راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ یَ)
ابن محمد علی. از شاگردان سید مجاهد. درگذشتۀ 1242هجری قمری و صاحب ریاض المسائل بوده و اصلاح العمل استاد خویش را بنام ’اکمال الاصلاح’ درآورده است. (ذریعه ج 2 ص 281 و ج 3 ص 466). و نیز او راست: ’حجیه الاستصحاب’که در 1239 هجری قمری نگاشته است. (ذریعه ج 6 ص 271)
لغت نامه دهخدا
حاج میرزا حاج ابن محمدعلی طهرانی، ابن محمدعلی طهرانی. از جملۀ فقها و از اجلۀ علمای دارالخلافه است. حاج هادی جد وی در زمرۀ تجار و از شمار ابرار بوده در اواسط عهد خاقان مغفور از بلدۀ نور روی بدارالخلافه نهاد و هم در آنجا سکنی گزید. حاج محمدعلی که یکی از پسران وی بوده بر حلیۀ امانت آراسته بود بصرافت طبع و میل خاطر در دایرۀ اهل علم قدم نهاد بپاکدامنی بر همگنان مزیت یافته بنکاح زنی از خاندان قدس ودودمان اصحاب تقوی مبادرت جست خدایش این فرزند سعادتمند را موهبت فرمود در سیم ربیع الثانی هزار و دویست و سی و شش در دارالخلافۀ تهران تولد یافت و چون رتبۀ رشد دریافت بتحصیل علوم رغبت کرد یوماً فیوماً آیات قدس و آثار فضل از او ظاهر میشد چنانکه در ده سالگی مقدمات را نیکو فهم کردی و عبارات مشکله را آسان دانستی بدان جهت در صحبت یکی از اعمام خود که در سلک طلاب منظوم بود باصفهان رفت قریب سه سال در آن مکان تحصیل مقدمات کرد پس معاودت کرده دوسال در دارالخلافه بماند سپس بعتبات عالیات مشرف شده و قریب دو سال نیزدرآنجا بماند چون اسبابی فراهم نداشت توقفش ممکن نگشت لاجرم بطهران آمد و در این هنگام از علوم ادبیه فارغ بود سپس در مدرسه خان مروی در محضر آخوند ملاعبدالله زنوزی تحصیل معقول و در نزد علمای دیگر بخواندن فقه و اصول مشغول شد تا سنین عمرش به بیست رسید و ترقیات کامله از وی مشهود شد به ترغیب علماء و فقهای آن زمان اعتکاف عتبات عالیات را وجهۀ همت ساخته در آن مقام شریف رحل اقامت انداخته بشرف مجلس جناب آقا سیدابراهیم قزوینی رسید و یکچند درآن مدرس عالی از کلمات آن سید جلیل علوم شرعیه استفادت نموده در اواسط دولت شاهنشاه مبرور که در کربلای معلی ف تنه قتل و غارت واقع گردید زیست آن مکان مقدس را نتوانست ناچار به اصفهان رفت بعد از چندی که آشوب و فتنه آن سرزمین مرتفع گشت باز روی بدان مکان شریف نهاد در مدرس مرحوم شیخ مرتضی بتحصیل علوم شرعیه مشغول گشت و در اندک زمان معتمد استاد شده قریب بیست سال در نزد شیخ رفع الله درجته باستفادت بگذرانید و کره بعد اخری بر مراتب اجتهادش تصدیقات بلیغه فرمود. مقام فضل و رتبۀ اجتهادش بر احدی پوشیده نبود و احدیرا مجال انکار نمانددر سنه هزار و دویست وهفتاد و هفت هجری از نجف اشرف عزیمت دارالخلافۀ طهران نموده و توقف را مصمم گردیدمرجع خاص و عام شده همه روزه فقها و علما بمجلس تدریسش حاضر میشدند و از افادات و بیاناتش بهره ها میبردند چون جناب عمده المجتهدین حاج ملاعلی تولیت مدرسه حاج محمد حسین خان فخرالدوله بیافت بتدریس مدرسه اش برگزید و هفت سال در آن مدرسه بتدریس علم فقه و اصول مشغول گردید در اواخر عمر رمدی شدید او را طاری گردید چندی بصرش از حلیۀ دیدن عاری ماند و هم درآن ایام اجل موعود در رسید در روز سیم شهر ربیع الثانی هزارودویست و نود و دو که مطابق با روز میلادش بود داعی حق را لبیک گفت در حضرت عبدالعظیم در پشت بقعۀ متبرکه حمزه بن موسی مدفون گردید در ایام توقف دارالخلافه اکثری از مسائل فقه و اصول را در دو کتاب که چندین رساله است و همانا بشرح میگذرد با تحقیقی وافی و اسلوبی نغز برشتۀ تألیف و تصنیف آورده است رساله ای در صحیح و اعم. رساله ای در اجتماع امر و نهی. رساله ای در جزا. رساله ای در مقدمۀ واجب و امر بشی ّ. رساله ای در مسائل تخصیص و مجمل و مبین و مطلق و مقید. رساله ای درمفهوم و منطوق. رساله ای در استصحاب. رساله ای در اصل برائت. رساله ای در حجّیت ظن ّ. رساله ای در حسن و قبح و ملازمه. رساله ای در مشتق. رساله ای در تعادل و تراجیح. طهارت. خلل صلوه. صلوه مسافر. غصب. وقف. لقطه. قضا و شهادات. رهن. احیاء موات و رساله ای در تقلید. زکوه و اجاره. و میرزا ابوالفضل فرزند کهتر وی را که در عداد فضلا و ادبا محسوب است در ماتم پدر قصیده ای است. (نقل به اختصار از نامۀ دانشوران ج 1 ص 472)
لغت نامه دهخدا
(مُ حَمْ مَ عَ)
دهی است از دهستان تراکمۀ بخش کنگان شهرستان شیراز. واقع در 128 هزارگزی جنوب خاورکنگان و 2 هزارگزی شمال راه فرعی لار به گله دار. ناحیه ای است واقع در جلگه باآب و هوای گرمسیری و مالاریایی. 94 تن سکنه دارد که شیعی مذهب و فارسی و ترکی زبانند. آب آنجا از چاه و محصول آن غلات و تنباکو و پیاز است شغل اهالی زراعت و راه مالرو میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(مُ حَمْ مَ عَ)
نخستین خدیو مصر متولد 1769م. و متوفی در قاهره 1849م. در جوانی به خدمت نظام درآمد و علیه ناپلئون وارد جنگ شد. در 1804 نایب السلطنۀ مصرشد و در سال 1833 میلادی عثمانی را از مصر بیرون کرد
لغت نامه دهخدا
(تَ جَرْ رُ)
شیخ محمدعلی. از شاگردان شیخ خیرالله فداگجراتی و هم زمان نورالعین واقف بود و خودش لاهوری المولد و اصولش در ملتانیان معدود، اکثر اوقات مجردانه در کوهستان جنبو میگذرانید و در سنۀ 1179 هجری قمری در زاویۀ مرقد خزید از اوست:
ای زلیخا تا توانی طالب دیدار باش
عاشق فرزند پیغمبر شدی هشیار باش.
جزای تست زلیخا که روز بد دیدی
قیامت است پسر از پدر جدا کردن.
(از صبح گلشن)
لغت نامه دهخدا
(مُ حَمْ مَ عَ)
دهمین از خاندان خوقند (1237- 1256 هجری قمری). (ترجمه طبقات سلاطین اسلام ص 252)
لغت نامه دهخدا
(فُ)
محمدعلی... فرزند محمدحسین خان فروغی اصفهانی، ملقب به ذکاءالملک. در سال های اواخر قرن سیزدهم هجری متولد شد، در کودکی به تحصیلات قدیمه پرداخت و در سال 1310 ه. ق. وارد مدرسه دارالفنون شد. در آنجا رشتۀ پزشکی را برای تحصیل برگزید و پس از سالهای درازچون این رشته را مناسب آمال خود ندید به فلسفه و ادبیات پرداخت. در سالهای آخر سلطنت ناصرالدینشاه قاجار عضو دارالترجمه سلطنتی شد. در دوران مظفرالدینشاه معلم یک مدرسه ملی بود و پس از آن معلم مدرسه علوم سیاسی گردید. پس از درگذشت پدرش لقب ذکاءالملک به او اعطا گردید و ریاست مدرسه علوم سیاسی نیز به وی واگذار شد. در سال 1290 در کابینۀ صمصام السلطنه وزیر مالیه شد و سپس در کابینۀ دوم صمصام السلطنه به وزارت دادگستری برگزیده شد. پس از چندی استعفا داد و ریاست دیوان عالی تمیز را پذیرفت. در کابینۀ مشیرالدوله نیز وزارت عدلیه به عهدۀ او بود. پس از جنگ جهانی اول به عضویت هیأت نمایندگی ایران به کنفرانس صلح پاریس رفت و در این سفر مشاورالملک و علاء نیز همراه وی بودند. در کابینۀ مستوفی الممالک که مقارن دورۀ چهارم مجلس تشکیل شد، فروغی برای مقام وزارت امور خارجه دعوت شد. در دوران سلطنت رضاشاه وی به ریاست وزراء رسید و اولین نخست وزیر دورۀ سلطنت خاندان پهلوی بود. پس از دورۀ کوتاه نخست وزیری تا سال 1312 هجری شمسی عهده دار مشاغلی، از قبیل: وزارت جنگ، نمایندگی ایران در جامعۀ ملل، سفارت کبرای ایران در ترکیه، وزارت اقتصاد و جز آن بود. در سال 1312 دیگر بار پس از استعفای مخبرالسلطنۀ هدایت نخست وزیر شد و تا 1314در این سمت باقی بود. از آن پس تا شهریور 1320 ه. ش. از کار کناره گرفت و به مطالعه و تصنیف و تألیف پرداخت. روز پنجم شهریور 1320 رضاشاه بار دیگر وی را به تشکیل دولت مأمور کرد و همین دولت بود که قرارداد سه جانبۀ ایران و روس و انگلیس را به امضاء رساند و آسیب جنگ جهانی را تا اندازه ای از ایران دور کرد. در پایان سال 1320 هجری شمسی از نخست وزیری استعفا داد و به وزارت دربار منصوب شد و سپس سفارت کبرای ایران در آمریکا بدو محول شد و یک سال بعد در روز پنجم آذرماه درگذشت. از آثار او، این کتابها قابل ذکر است:1- تاریخ ایران. 2- تاریخ ملل شرق. 3- تاریخ رم. 4-آداب مشروطیت. 5- فیزیک مختصر. 6- علم ثروت. 7- اندیشۀ دور و دراز. 8- حکمت سقراط. 9- سیر حکمت در اروپا. 10- پیام به فرهنگستان. 11- سماع طبیعی. 12- آیین سخنوری و دو خلاصه و گلچین از شاهنامه و دیوان حافظ. (نقل به اختصار و تصرف از کتاب مردان خودساخته)
لغت نامه دهخدا
(مُ حَمْ مَ کَ)
دهی است از دهستان آسمان آباد بخش شیروان چرداول شهرستان ایلام، واقع در 24 هزارگزی شمال باختری چرداول کنار راه اتومبیل رو چرداول به ایلام با 200 تن سکنه. آب آن از چشمۀ تأمین میشود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(مُ حَمْ مَ عِ)
دهی است از دهستان آجرلو از بخش مرکزی شهرستان مراغه با 184 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(مُ حَمْ مَ عَ)
میرزا محمدعلی مصاحبی، مصاحبی نائینی متخلص به عبرت پسر میرزا عبدالخالق متولد 1283 هجری قمری از جمله شعرا و خوشنویسان است. از آثار او علاوه بر دیوان اشعار کتاب مدینهالادب است که با خط خوش خویش در شرح حال شعرای معاصر نوشته شده است. عبرت در سال 1321 هجری قمری در 76سالگی در تهران درگذشت. (از رجال بامداد ج 3 ص 431)
لغت نامه دهخدا
(مُ حَمْ مَ عَ)
فرزند کریم خان زند و داماد زکی خان چهارمین از سلاطین زندیه (1193هجری قمری) (تاریخ عمومی عباس اقبال آشتیانی ص 748)
لغت نامه دهخدا
(مُ حَمْ مَ عَ)
پسر اکبر و ارشد مظفرالدینشاه قاجار. در 1289 هجری قمری در تبریز متولد شد و در آن شهر بسر برد و ولی عهدی پدر یافت. سه هفته قبل از مرگ مظفرالدین شاه به تهران وارد شد. و قانون اساسی را که در تاریخ 20 ذیقعده 1324 هجری قمری پدرش آن را قبول و صحه گذاشته بود تصدیق و امضاء کرد. محمدعلی میرزا پس از مرگ مظفرالدین شاه جانشین پدر شد و پسر دوم خود سلطان احمد میرزا را ولیعهد خویش قرار داد. در این عهدبواسطۀ برتری نفوذ سیاسی روس بر انگلیس محمدعلیشاه جانب روسها را میگرفت و انگلیسها که از فکر و نیت او آگاه بودند مزاحمت های گوناگونی برای وی ایجاد کردند. سرانجام به مخالفت با مشروطه و مجلس برخاست و بسبب دشمنی و اختلاف شدیدی که بروز کرده بود در روز سه شنبه 23 جمادی الاولی 1326 هجری قمری مطابق با دوم تیر 1287 خورشیدی شاه مجلس را به توپ بست و عده ای از نمایندگان و افراد سرشناس را دستگیر ساخت. پس از یک سال مشروطه خواهان مجدداً پیروز شدند و محمدعلی شاه با عده ای از همدستان خویش به سفارت روس پناهنده شد. و مجلس بعد از افتتاح و مشاوره محمدعلی شاه را از سلطنت خلعکرد و وی از سفارت روس در زرگنده به شهر اودسا در روسیه عزیمت کرد و آنجا اقامت گزید (23 شعبان 1327). وی سرانجام در ایتالیا در 54سالگی جهان را بدرود گفت (11 رمضان 1343 هجری قمری / فروردین 1304 خورشیدی)
لغت نامه دهخدا
(مُ حَمْ مَ)
دهی است از دهستان کرون بخش نجف آباد شهرستان اصفهان، واقع در 40هزارگزی باختر نجف آباد و 4هزارگزی حومه نجف آباد به دامنه، با 589 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(مُ حَمْ مَ)
دهی است از دهستان قشلاقات افشار بخش قیدار شهرستان زنجان، واقع در 54هزارگزی جنوب باختری قیدار و 41هزارگزی راه عمومی، با 144 تن سکنه. آب آن از قزل اوزن و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(اَ مَ)
قریه ای از ناحیۀ کوک واقع در قضاء اندرین تابع لواء مرعش بولایت حلب. و بجواراین قریه بیشه ای است بطول نیم ساعت و عرض ربعساعت
لغت نامه دهخدا
(مُ)
دهی است از دهستان باراندوزچای بخش حومه شهرستان ارومیه، در 20هزارگزی جنوب شرقی ارومیه و 4500گزی جنوب راه ارومیه به مهاباد، در جلگۀ معتدل هوائی واقع و دارای 457 تن سکنه می باشد. آبش از باراندوزچای تأمین می شود و محصولش غله، توتون، حبوبات، انگور و شغل مردمش زراعت و صنایع دستی جوراب بافی است. از دو محل نزدیک هم به نام مرادعلی بالا و مرادعلی پائین تشکیل شده و سکنۀ مرادعلی پائین 108 تن می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(مَ کُ)
دهی است از دهستان میرزاوند بخش الوار گرمسیری شهرستان خرم آباد. گرمسیر است و 200 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(مُ حَمْ مَ لِ)
ده کوچکی است از دهستان قشلاقات افشار بخش قیدار شهرستان زنجان، واقع در 8500 گزی باختری قیدار با 64 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(مُحَمْ مَ عُ مَ)
نهمین از خانان خوقند (1224- 1237 هجری قمری). (ترجمه طبقات سلاطین اسلام ص 252)
لغت نامه دهخدا
(مُ حَمْ مَ عَ)
شیرازی بن محمدصادق، مؤلف کتاب معیاراللغه، که معجم عربی مطول است و در تهران به سال 1314چاپ سنگی شده است. (از معجم المطبوعات ج 2 ص 1826)
لغت نامه دهخدا
گل محمدی: گل گلاب از گیاهان واحد وزن قدیم معمول در اصفهان مساوی یک ری و نیم. منسوب به محمد (مطلقا)، منسوب به محمد ص بن عبدالله پیغمبر اسلام
فرهنگ لغت هوشیار